صبح هر جمعه آب و جارو كن
باز هم جشن نيمه ي شعبان بيتها رخت نو به تن دارند قلم من به زحمت افتاده واژه ها شوق پر زدن دارند **
معنای انتظار چرا دیر کرده ای؟
تا دست کردگار تو را بی نشان نوشت گفتم مگر که می شود از آسمان نوشت؟
اولین حضور در مسجد و نماز امام زمان (عج)
پس از زيارت حضرت معصومه سلام الله عليها سوار اتوبوس شديم و به طرف مسجد مقدس جمکران حرکت کرديم. از...
میثاقی دوباره
اطمينان ما را به او و يقينمان را به وثوقش بيافزاي. از ما شمشير زناني ساز كه نه در داغ خرما پزان، نه...
غروب جمعه که مي ياد
غروب جمعه که مي ياد دلم ميخواد پر بزنمبرم تو اوج اسمونها به کهکشون سر بزنم
من راننده تريلي هستم!
آقاي مالك رضايي از بچه هاي جنگ و جانباز دفاع مقدس است. او به اقتضاي شغلش كه رانندگي است، 74 ماه در...
آينهدار بهار
خواهد آمد و آهوان رميده را ضمانت خواهد کرد و گرگهاي دريده را خجل خواهد ساخت.خواهد آمد و واژه ظ...
از پلک هایم خورشید می ریزد
ديشب، باز هم خواب تو را ديدم. خواب ديدم قيامت شده و همين نامههاي شبانه، شفاعت مرا کردند. به م...