سالها رفت و دلم در تب وتاب است هنوزنقش مستوری من نقش بر آب است هنوز
غم فراق تو دل را اگرچه سنگین استفدای آن غم تلخت، چقدر شیرین است!
مولاي من وقت آمدنت دير شد بيااين دل در انتظار فرج پير شد بيا
ساعات عمر من همگی غرق غم گذشتدست مرا بگیر که آب از سرم گذشت
جـمـعـهها طـبـع مـن احـساس تـغـزل داردنـاخـودآگـاه بـه سمـت تـو تـمایـل دارد
دوباره جمعه گذشت و قنوتِ گریان مانددوباره گیسوی نجوای ما پریشان ماند
بازآ، دلم زگردش دوران شکسته استچون کشتی از تهاجم طوفان شکسته است
در آن نفس كه بميرم در آرزوى تو باشمبدان اميد دهم جان كه خاك كوى تو باشم
حسرت نگاه پنجرهها را گرفته استبغضی گلوی زخمی ما را گرفته است
كى رفته اى زدل، كه تمنا كنم تو را؟!كى بوده اى نهفته، كه پيدا كنم تو را؟!
ای به تقویم دلم از همه تکرارترینیار را در شب تردید خریدارترین
دل را زبي خودى سر از خود رميدن استجان را هواى از قفس تن پريدن است
از نو شکفت نرگس چشم انتظاريامگل کرد خار خار شب بيقراريام
من از تبار تشنه غروب هاى انتظار كه سبز مىتپد دلم به شوق دیدن بهار
ای حضور عشق، ای نور کمال معنی گلواژههای بیزوال
طاووس كبریایى! اى هدیه خدایى! تو دیدنىترینى، اى دیدنى، كجایى؟
آری همین امروز و فرداها کسی از نسل آدم
مست میوصالم آقا بده جوابی جانم فدای نامت دیگر نمانده تابی
سرخوشم، این ناگهان مستی ز بوی جام کیست؟ شعله میریزد زبانم، بر زبانم نام کیست؟
گر يار به ما رخ ننمايد چه توان كرد؟ زان روي نقاب ار نگشايد، چه توان كرد؟
ارائه مقالات و محتوای مهدوی