مقدمه:
در مباحث پیشین به رستاخيزباوري در آينه تاريخ پرداخته شد و بیان گردید؛ در تاريخ اسلام، جوانان پرشماري بودهاند كه باور به رستاخيز و پاسخ گويي در برابر خداوند، زندگيشان را سرشار از نيكي و سعادت كردهاست و ايشان را از گردنههاي سهمگين زندگي به سلامت عبور دادهاست.
پرستش آگاهانه و عاشقانه
جواني، دلپذيرترين لحظات زندگي و شورانگيزترين فرصتهاي حيات انساني است كه خاطرات و مخاطرات شيرين آن همچون رنگين كماني زيبا و شگفتي آفرين از جلوههاي عشق و معرفت، شور و شيدايي و رشد و شكوفايي در آسمان خاطرات همگان نقش ميزند. فصلي است براي شكفتن غنچههاي كمال و معرفت و موسمي است براي جوشش زلال ايمان و معنويت. فرصتي است براي پرستش آگاهانه و عاشقانه.
پرستش، به معني انجام کارهاي مذهبي براي تقرب به خداست. انجام کارهاي نيک و خيرخواهانه بهترين وسيله خودسازي و رسيدن به خداست و هيچ محدوديتي ندارد.
از روايات فراواني استفاده ميشود كه عبادت در دوران جواني اهميت و ارزش والايي دارد. رسول گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله) در اين باره عبادت جوان و پير را مقايسه كرده ميفرمايد: برتري جوان عبادت پيشه كه در نورسي به عبادت رو آورده، بر پيراني كه در بزرگي به عبادت رو آوردهاند، مانند برتري پيامبران بر ديگر مردمان است.[1]
در عرصه ايمان و معرفت، يكي از بحثهاي مهمي كه دين بر آن تأكيد كردهاست، آگاهانه بودن دين داري و پرستش خداوند است، به گونهاي كه آموزههاي ديني بيش از آن كه به انجام واجباتي ديني سفارش كنند، به آگاهانه انجام دادن آن توصيه كردهاند.
پيامبر اعظم (صلي الله عليه و آله) فرمود: هر چيزي را ستوني است و ستون اين دين، فهم (آگاهي ژرف) است.[2]
از آن جا كه پرستش خداوند در دوران جواني از اهميت بسزايي برخوردار است، آگاهانه بودن آن نيز در كانون توجه آموزههاي ديني قرار دارد. به بيان ديگر كيفيت رفتارهاي عبادي، بيش از كميت آن مورد توجه است؛ از اين رو انجام عبادات كمتر با آگاهي، بهتر است از عبادتهاي فراوان بدون شناخت و معرفت.
در اين مرحله آشنايي جوان با فلسفه احكام و دين و شناخت روشهاي تحكيم عمل صالح و اصلاح شيوه زندگي از اهميت ويژهاي برخوردار است. و در اين جاست كه افزون بر مراقبتهاي دروني، جوان نيازمند آگاهي بخشيهاي بيروني از طرف افراد شايسته است.
در اين جاست كه نقش سر مشق و الگو از رهيافتگان و انسانهاي بزرگ و شايسته خودنمايي خواهد كرد. جواناني كه در دوره جواني ضمن آگاهي از دستور العملهاي ديني آنها را در تمام زندگي خود اجرا نمودهاند و هرگز از آموزش در اين زمينه كوتاهي نكردهاند.
تاريخ زندگي پيشوايان معصوم (عليه السلام) ـ به سبب شناخت بسيار بالاي آنان از خداوند متعال ـ سرشار از عبادتهايي است كه هر كدام درسي بزرگ براي رهپويان به شمار ميرود.
پرستش آگاهانه و عاشقانه در آينه تاريخ
ابودردا گويد: علي (عليه السلام) را در نيمه شبي در نخلستان حالت سجده به گونهاي مشاهده کردم که هيچ صدايي نميشنود و حرکتي ندارد، فرياد زدم: سوگند به خدا علي مردهاست. شتابان به فاطمه (عليها السلام) خبر دادم. حضرت زهرا (سلام الله عليها) فرمود: به خدا سوگند! اين (حالت معنوي علي (عليه السلام) است که) از ترس در برابر عظمت پروردگار بر او عارض شده و در عبادت مدهوش ميگردد. [3]
و نيز در حديث آمدهاست: در ميانه راه، يکي از ياران، امام حسن مجتبي (عليه السلام) را ديد که به مسجد نزديک ميشد. بدن امام ميلرزيد، رنگ از رخسارش پريده بود. گويي حادثهاي دردناک براي آن حضرت رخ دادهاست. نخستين باري نبود که امام را در اين حالت ميديد، بارها ميخواست علّت آن را از امام بپرسد، ولي فرصتي پيش نيامده بود، يا ابهت امام مانع از طرح اين پرسش شده بود. اين بار جرأت کرد و خود را به امام رساند. سلام کرد و امام پاسخ او را داد، ولي ديگر چيزي نگفت. مردِ مسلمان، پرسش خود را چنين بيان کرد: اي فرزند رسول خدا! جانم به فدايت، هرگاه پيش از نماز شما را ميبينم، رنگت زرد شده و بدنت ميلرزد. آيا چيزي تهديدت ميکند و يا حادثهاي در پيش است؟ امام حسن (عليه السلام) در پاسخ آن مرد فرمود: بر کسي که ميخواهد نزد پروردگار جهان به بندگي بايستد، سزاوار است رنگش زرد گردد و بر اندامش لرزه بيفتد.
در اين هنگام، امام حسن (عليه السلام) با فردي که همراهش بود به مسجد رسيد، داخل مسجد شد. جمعيت به احترام او از جا برخاست. امام، خود را به محراب نماز رساند. وقتي که آرام گرفت، سر به آسمان کرده و گفت. « إِلَهِي ضَيْفُكَ بِبَابِكَ يَا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاكَ الْمُسِيءُ فَتَجَاوَزْ عَنْ قَبِيحِ مَا عِنْدِي بِجَمِيلِ مَا عِنْدَكَ يَا كَرِيم»؛ اي خداي من! اين ميهمان تو، به درگاه تو ايستاده، گنهكاري به سويت آمده، پس اي كريم! از کارهاي ناستوده من به خاطر زيباييِ بخششي كه در نزد توست، درگذر. آن مرد که به امام نزديک بود، دريافت نماز چه جايگاه بالايي دارد، جايگاهي که بدن امام را ميلرزاند و رنگ صورتش را دگرگون ميکند.[4]
ادامه دارد...
پینوشتها:
[1]. متقي هندي، كنز العمال، ج15، ص 776، ح 43059.
[2]. علامه مجلسي، بحار الانوار، ج1، ص216، ح30.
[3]. ابن شهرآشوب، المناقب، ج2، ص124؛ شيخ صدوق، الامالي، ص77؛ فتال نيشابوري، روضة الواعظين، ج1، ص111.
[4]. ابن شهرآشوب، المناقب، ج4، ص14.
پدید آورنده: خدامراد سلیمیان
عضو هيئت علمي پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي
نشریه امان