مقدمه:
اين نوشتار سعي دارد با مراجعه به برخي منابع مادر در غرب، شيوه معرفي مفاهيم مهدوي در رسانههاي غربي را بررسي نمايد. براي شناختن و معرفي يک واژه مي توان مسيرهاي مختلفي را طي کرد. از رجوع به دايرة المعارفها گرفته تا سايتهاي اطلاعاتي ـ خبري و يا مقالات علمي. مي زان اعتبار و دقت اين مراجع با يکديگر يکسان نيست و هريک متناسب با مخاطباني خاص، مطالب خود را عرضه مي کنند. ولي نقطه شروع بررسي علمي يک موضوع، رجوع به لغتنامهها و دايرةالمعارفهاست. دايرة المعارفها و لغتنامههاي تخصصي که سطوح علمي متفاوتي هم دارند، معمولاً با استفاده از متخصصان هر موضوع، مقالاتي را ذيل مفهومي که قصد معرفي آن را دارند، ارائه مي نمايند و سعي مي کنند جهت حفظ مرجعيت خود، هم از ارجاعات گوناگوني برخوردار باشند و هم بيطرفي را حفظ کنند.
براي اينکه ببينيم غرب درباره مفاهيم مهدوي چه ديدگاهي را تبليغ مي کند، سري به چند لغتنامه و دايرة المعارف معروف غربي مي زنيم. البته از آنجا که برخي از اين منابع در زبانهاي مختلف، ارائه اطلاعات مي کنند و در بسياري موارد، اطلاعات ارائه شده در يک زبان با زبان ديگر همخواني ندارد، سراغ زبان اصلي آن لغتنامه و دايرة المعارف مي رويم.
خواننده محترم توجه داشته باشد که مخاطب اين لغتنامهها و دايرة المعارفها قشر عظيمي از مردم جهان با مليتها و مذاهب مختلف هستند و بيان نادرست يا ناقص يک مفهوم مي تواند ديد مخاطبان را به سمت و سويي که مورد نظر تهيه کنندگان اين منابع است، رهنمون شود. علاوه بر اين، غالب نويسندگان و تهيه کنندگان مطالب اين منابع، نه نويسندگان و پژوهشگران مهم دين اسلام و مذهب تشيع، بلکه دارندگان کرسيهاي اسلام شناسي و شيعه شناسي در دانشگاههاي بزرگ غرب هستند و بسياري از آنها غير مسلمان يا غير معتقد و يا حتي داراي عقايد انحرافي و دشمني با اسلام و تشيع هستند که در بخشهايي از مقاله به اين مطلب بيشتر خواهيم پرداخت.
سري به لغتنامههاي عمومي و تخصصي مکاتب معروف که به زبان انگليسي هستند، مي زنيم تا ببينيم اين لغتنامهها در اين مورد چه نوشتهاند. نگاه لغتنامههاي عمومي به اين واژه، معمولاً سطحي و گذراست؛ ولي جالب آن است که اين واژه را ـ عليرغم عربي بودن ـ در لغتنامههاي معروف مي يابيم. به عنوان مثال، «فرهنگ لغات آکسفورد»[1] ذيل واژه "Mahdi"[2] در ديکشنري آنلاين خود در اينترنت، ريشه اين واژه را از «هدي» (به معناي راهنمايي کردن) و معناي لفظي آن را «کسي که به راه صحيح هدايت شده» بيان مي کند و اين واژه را به سه صورت معنا مي نمايد:
1. (در اعتقادات عامه مسلمانان) يک رهبر روحاني و دنيوي است که پيش از اتمام جهان بر آن حکومت مي کند و دين و عدالت را اعاده مي نمايد.
2. شخصي است که ادعاي مهدي بودن مي کند؛ به ويژه محمد احمد دونگولا (1843–85) در سودان که عليه رژيم مصر قيام کرد.
3. (در اعتقادات شيعه) امام دوازدهم است که انتظار آمدنش کشيده مي شود تا بر بيعدالتي پيروز شود.
فرهنگ لغات «لانگمن»[3] نيز ذيل واژه "Mahdi"[4] اين واژه را لغتي اسلامي مي داند و به رهبري مقدس اشاره مي کند که توسط خداوند فرستاده مي شود و همه مردم را پيرو اسلام مي کند. همچنين در ادامه، ادعاي بسياري از رهبران اسلامي مبنيبر اينکه مهدي هستند، ذکر مي شود. نسخه اينترنتي لغتنامه فرهنگ لغات «مريام وبستر»[5] هم واژه "Mahdi"[6] را «مسيحاي مورد انتظار در عقيده رايج مسلمانان» و يا «رهبري اسلامي که وانمود مي کند نقشي مسيحايي دارد»، معرفي مي کند. نکته جالب در اين لغتنامه آن است که اولين استعمال اين لغت را در سال 1626 مي لادي بيان مي کند.
توجه به شيوه معرفي اين واژه در لغتنامههاي عمومي غربي ما را به چند نکته رهنمون مي سازد:
1. از نظر بسياري از اين لغتنامهها «مهدي» نه به فردي در گذشته، بلکه به رهبري روحاني و جسماني در آينده اشاره دارد. اين مطلب در مقابل نظر کساني از اهل سنت است که مهدي را بر خلفاي گذشته منطبق مي دانند.
2. اعاده دين و عدالت توسط مهديf را مي توان جزو نقاط مشترک تلقي نويسندگان فرهنگها دانست، اگرچه شيطنتهايي همچون «پيرو اسلام کردن تمام مردم» را مي توان در مي ان کلمات ايشان ديد.
حال به سراغ برخي لغتنامههاي ويژه اديان و مکاتب مي رويم و ابتدا فرهنگ لغات فشرده «مکاتب جهان» آکسفورد[7] را ورقي مي زنيم. اين فرهنگ لغات که مختص مکاتب و مذاهب جهان و اصطلاحات و اماکن و افراد مؤثر در آنهاست، ذيل واژه "al-Mahdi"[8] مطالب زير را نگاشته است:
در اسلام اهل سنت، کسي است که از طرف خداوند هدايت شده است. اين لغت ممکن است در مورد گذشته (به ويژه خلفاي راشدين) و يا خلفايي که باعث احياي اسلام شدند، به کار برده شود؛ ولي در اغلب موارد، اين لغت، ارجاع به آينده دارد و به شخصي اشاره مي کند که مي آيد تا در انتهاي همه اشياء (امور) پيشرو و جلودار باشد. در اسلام شيعي، اعتقاد غالب، مهدي را همان امام غايب مي داند که در آخرالزمان مي آيد. امام دوازدهم، علي بن محمد سيمَري[9] (؟) در سال 869 مي لادي (255 هجري) در سامرا متولد شده است. در سال وفات پدر خود، يعني 260 هجري، او به جاي پدرش امام شد؛ ولي جدا از مردم و در انزوا بوده که از آن به غيبت صغري تعبير مي شود. در اين مدت تنها به صورت بسيار نادر توسط اشخاص خاص و والارتبه ديده مي شده است. وي توسط وکيلاني که پياپي بودهاند، به سؤالات [مردم] پاسخ مي داده است.
در فاصله کوتاهي پيش از مرگ وکيل چهارم، در سال 939 مي لادي (329 هجري) او اعلام مي کند که امام ديگري در آينده نخواهد بود و غيبت کبري رخ مي دهد و امام تا زماني که خداوند اجازه ظهور وي را بدهد، مخفي شده است. در همين زمان (غيبت کبري) امام غايب، راهنماييهايي را (به پيروانش) مي دهد، صداي دعاکنندگان را مي شنود و شفاعت هم مي کند. «المهدي» همچنين «امام عصر»، «المنتظر» و «صاحب الزمان» نيز خوانده مي شود.
در انتها هم اشارهاي به «محمد سوداني» به عنوان مهدي مي شود.
اين لغتنامه، در ذيل واژه "Ghaiba"[10] نيز، ضمن معنا کردن آن به «مخفي شدن فرد توسط خدا و ناپيدايي در عين زنده بودن در زمين»، شاخصترين نمونه آن را «المهدي» معرفي مي کند.
توجه به چند نکته در اين لغتنامه حائز اهميت است:
1. نگاهي به ليست نويسندگان بخش اسلام در اين لغتنامه قابل توجه است. به عنوان مثال، يکي از مهمترين نويسندگان اين بخش، دکتر کنس کرگ (Dr Kenneth Cragg) اسقف سابق اورشليم است که انتخاب چنين شخصي مي تواند گوياي مطالب بسياري باشد!
2. عدم اشاره کامل به ديدگاه اهل سنت در مورد مهديf، نشان از عدم توجه آنان به اين موضوع، تعدد ديدگاه و يا فقدان جايگاه اين اعتقاد نزد اهل سنت دارد.
3. عدم ذکر صحيح نام حضرت حجت و ذکر نام نائب آخر ايشان به جاي نام حضرت اگرچه ممکن است سهوي باشد، ولي در لغتنامهاي با اين معروفيت، امري ناپسند است.
4. ذکر جزئيات نسبتاً دقيقي در مورد ولادت، غيبت صغري و کبري و نگاه شيعه به نقش امام در دوران غيبت، نشان از توجه غرب به اين نظريه دارد.
دانشگاه آکسفورد فرهنگ لغات ويژهاي در مورد اسلام[11] نيز دارد. در اين لغتنامه، ذيل واژه "Mahdi"[12] ابتدا آن را «فردي که توسط خداوند هدايت شده» معنا مي کند و در ادامه مي نويسد: آن، تصويري آخرت شناختي در اسلام است. مسلمانان اعتقاد دارند که او دوران عدالت و عقايد صحيح را در پايان تاريخ رهبري مي کند و نيز عنواني تجليلي است که براي پيامبر و خلفاي چهار گانه توسط مسلمانان اوليه بهکار رفته است. در قرآن از آن ذکري به مي ان نيامده است. اين مفهوم توسط شيعيان و برخي اهل سنت به مفهوم «منجي مسيحاگونه» توسعه يافته که براي پشتيباني و دفاع از هدف و آيين آنها باز مي گردد. برخي اعتقادات رايج در مورد او عبارتاند از اينکه او از خانواده محمدk است، وقتي ظاهر مي شود که جهان به طور جبران ناپذيري فاسد شده باشد؛ حکومت او زمان فراوانيِ نعمتهاي طبيعي است، او عدالت را مي گسترد، دين و ايمان را تصحيح و اعاده مي کند و دشمنان اسلام را شکست مي دهد.[13]
نتیجه:
1. «مهدي» عنواني بوده که براي تجليل از خلفاي چهار گانه توسط مسلمانان اوليه به کار مي رفته است.
2. اين واژه در قرآن به طور مستقيم ذکر نشده است (در عين حالي که شيعه معتقد است آياتي به صورت ضمني به دوران حکومت حضرت اشاره دارند).
3. در اين لغتنامه به ويژگيهاي دوران پس از ظهور از نظر شيعه توجه شده است.
پی نوشت ها :
[1] - Oxford Dictionary.
[2] - http://oxforddictionaries.com/definition/Mahdi?q=mahdi.
[3] - Longman Dictionary.
[4] - http://www.ldoceonline.com/dictionary/Mahdi-the.
[5] - Merriam-Webster Dictionary.
[6] - http://www.merriam-webster.com/dictionary/mahdi.
[7]" - The Concise Oxford Dictionary of World Religions", OXFORD UNIVERSITY PRESS, 2000-2002, ISBN 019860601x
مطابق توضيحات مقدمه اين لغتنامه (ص 10553-10567)، بخش اسلام را در اين لغتنامه چند استاد برجسته از جمله "Dr Kenneth Cragg" (اسقف سابق اورشليم و سرپرست کالج مرکزي)، "Zahid Hussein" (محقق و پژوهشگر پيشين)، "Dr Y. Raef" (استاد مطالعات اسلامي و عربي)، "Dr Penelope Johnstone" (ناظر زبان عربي آکسفورد) و"Mr P. J. Stewart" (مدرس بوم شناسي) نگاشتهاند.
لازم به ذکر است به دليل عدم دسترسي به لغتنامه چاپي، آدرسها از لغتنامه الکترونيکي (E-Book) داده شده است.
[8] - ص 481.
[9] - Ali ibn Muammad Simmari – در متن لغتنامه چنين لغتي به عنوان نام امام دوازدهم نوشته شده است. ظاهراً نام وکيل چهارم امام عصرf به صورت اشتباهي به عنوان نام ايشان درج شده است! البته اين کتاب ذيل واژه "Ithna Ashary(y)a" (ص 2653) ضمن شمردن امامان شيعه، امام دوازدهم ايشان را "محمد المهدي" معرفي مي کند.
[10] - ص 2015.
[11] - The Oxford dictionary of Islam
[12] - ص 185.
[13] - Esposito John L., "The Oxford dictionary of Islam", Oxford University Press, October 2004.
پدید آورنده :زهير دهقاني آراني