مقدمه:
يعني، شكوفا كردن عقل و خرد آدمي (براي باور عميق و ژرف نسبت به آموزههاي ديني و عشق به مكارم اخلاقي) و نيز بالنده كردن فطرت و سرشت پاك آدمي و تزكيه نفس آلوده. در واقع چند مؤلّفه مهم اخلاقي ـ فكري در اين نظام قابل شناسايي است.
انقلاب بزرگ فرهنگي و اخلاقي؛
بالابردن سطح دانايي و خرد ورزي انسان؛
ريشه كني عوامل فساد و تباهي فرد و اجتماع؛
كمك گرفتن از عقل و خرد در جهت شناخت مبدأ و معاد و نيكيها و زشتيها؛
كمك به قدرت انتخاب گري مردم در جهت دادن به آنها براي تغيير وضع نابسامان خود؛
رشد توأم فكري و اخلاقي انسان (تزكيه و تعليم مردم)؛
مهذب كردن اخلاق مردم و آشنا ساختن آنان با فضايل انساني و… .
روشن است براي نجات انسانها از گرداب ضلالت و جهالت و اصلاح جوامع و كاستن از مشكلات عديده، بايد سازوكارها و شيوههاي مختلفي به كار گرفته شود و از ابزار و امكانات مناسبي استفاده گردد. در عصر ظهور از همه امكانات و مكانيسمهاي ممكن براي به سازي اخلاق و پاك زيستي انسان و ايجاد محيط سالم و متعالي بهره گرفته خواهد شد و اين در پرتو عنايات الهي و شخصيت، قدرت و درايت ويژه امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) ممكن خواهد بود. در اين قسمت سازوكارها و مكانيسمهاي برگرفته از روايات و منابع ديني، ذكر ميشود:
شكوفاسازي عقل فردي و جمعي
مهم ترين مكانيسم رسيدن به بصيرت اخلاقي، كمال فكري است؛ يعني، توجه ويژه دين به شكوفا كردن عقل و خرد آدمي و بالا بردن سطح دانايي و روشن بيني او. پس نخستين و اساسي ترين مكانيسم، شكوفايي بعد فكري و عقلي انسانها است. عقل، پايه و اساس انسانيت، حجت باطني خداوند، وسيله فهم و دريافت معارف بنيادين اعتقادي و يكي از منابع استنباط احكام فقهي اسلام است. شكوفا سازي و تربيت اين موهبت ارجمند الهي، رسالت تمامي اديان آسماني، به ويژه دين اسلام بودهاست.
جایگاه خرد ورزی در اسلام
اسلام، به عقل و تعقل بسيار اهميت داده و تربيت اخلاقي را به نوعي تربيت عقلاني و بازپروري قوه استدلال ميداند. فلاسفه و متكلمان شيعي ـ از جمله شيخ طوسي، شيخ مفيد، فارابي، بو علي سينا و… ـ بر اين باورند كه عقل آدمي، توان شناسايي حسن و قبح افعال را داراست و عقلي دانستن حسن و قبح را نيز به اين معنا ميدانند كه عقل آدمي، ميتواند در ابتدا به حسن و قبح عملي پي ببرد.
محتواي برخي از روايات، اين است كه اساساً زيربناي اخلاق، وابسته به عقل و خرد است؛ زيرا عقل است كه آدمي را از ارتكاب اعمال زشت و رفتار ناپسند باز ميدارد و او را به پاكي گزيني و روشن بيني ايماني و اخلاقي دعوت ميكند. به عبارت ديگر عقل همانند پيامبر بيروني است كه انسانها را از ارتكاب اعمال زشت باز ميدارد. امام علي (عليه السلام) ميفرمايد:
« العاقل من تورع عن الذنوب و تنزه من العيوب»[1]؛ خرد مند كسي است كه خود را از گناهان بر حذر داشته، خود را از عيوب پاك سازد.
و نيز:
« العاقل من قمع هواه بعقله »؛ خردمند كسي است كه در پرتو عقلش، بر هواهاي نفساني پيروز گردد .
با توجه به سخنان امام علي (عليه السلام) عقل عبارت است از: نيروي تشخيص و ادراك حق و باطل در قلمرو نظر و خير و شرّ در قلمرو عمل از يك سو و بازدارنده از اعمال گناه، و هدايت كننده به اعمال صالحه از سوي ديگر.
پس براي برخورداري از روحيات متعالي و اخلاقي ، در درجه اول بايد به پرورش خرد و عقل پرداخت. طبيعي است وقتي علت، پرورده باشد، معلول نيز قوي تر و استوارتر به وجود خواهد آمد. امام صادق (عليه السلام) ميفرمايد:
« دعامة الانسان العقل و العقل منه الفطنة و الفهم الحفظ والعلم»؛ ستون وجودي انسان، عقل است و هوشمندي و فهم و حفظ و دانش از عقل سرچشمه ميگيرند.[2]
وصول به كمالات اخلاقي در پرتو نيروي خرد و عقل امكان پذير است و هر مقدار عقل دچار ركود گردد، به همان نسبت امكان رشد اخلاقي ممتنع خواهد بود. رسول خدا در روايتي ميفرمايد:
« انما يدرك الخير كله بالعقل»؛ همانا همه نيكيها و كمالات در پرتو عقل عايد انسان ميگردد .
البته آنچه در امر تربيت عقلاني از اهميت برخوردار است، بذل توجه به پرورش عقل الهي است؛ چرا كه انسان سعادتمند در مكتب اسلام، كسي است كه علاوه بر تربيت يافتن در عقل معاش، عقل معاد نيز در وي رشد يابد. به نظر مرحوم نراقي، عقل برترين قوه وجود آدمي است و با پيروي از آن است كه ديگر قوا تعديل شده و به فضايل مربوط دست مييابند.[3]
البته در عين حال كه بر عقل تأكيد فراوان شده، به تزكيه درون و تحولات دروني نيز توجه گشته است؛ يعني در امر تربيت اخلاقي، بايد به تحوّل و پاكي دروني نيز توجه داشت. قرآن هر گاه از هدايت بشر صحبت ميكند؛ اين هدايت، بيشتر هدايت دروني، قلبي و شهودي (الهامي و ايجابي) است. براي مثال در جايي ميفرمايد:
{و يزيد الله الذين اهتدوا هديً}؛[4] خداوند هدايت آنهايي را كه هدايت يافته اند، افزون خواهد نمود .
اين شهود از منظر اسلام، به معناي تحولي دروني و باطني است كه فرد را به يك منشأ متعالي (خداوند) وصل ميكند و آدمي را واجد دريافت الهامات و مكاشفات ديني و مذهبي مينمايد.
بالندگی عقلی در عصر مهدوی
در روايت بسيار قابل توجهي، به اين بعد از كمال فكري و عقلي بشر ـ كه در عصر ظهور در حد بالايي خواهد بود ـ اشاره شدهاست. امام باقر (عليه السلام) ميفرمايد:
اذا قام قائمنا وضع يده علي رؤوس العباد فجمع به عقولهم و كملت به احلامهم [5]؛ وقتي قائم قيام كند، دست (عنايتش) را بر سر بندگان مينهد و بدين وسيله عقل آنها زياد شده و فهمشان بالا ميرود (كامل ميگردد) .
علامه مجلسي در مراة العقول درباره اين روايت ميگويد:
ضمير در يده يا به خداوند بر ميگردد و يا به قائم و در هر دو حال اين سخن كنايه از بخشندگي و مهرباني، يا قدرت و تسلط ميباشد و اين دومي احتمالش بيشتر است .
به نظر ميرسد اين جمله، كنايه از تربيت امت اسلامي توسط امام قائم (عجل الله تعالي فرجه الشريف) ميباشد و تعبير از رؤوس (سرها)، به آن دليل است كه مردم سر را مركز خرد و انديشه ميدانند و دست بر سر نهادن كنايه از اقناع و تربيت است و فرقي نميكند كه خداوند مربي باشد و يا مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف)؛ زيرا قانون مهدوي، همان قانون الهي است و تربيت او، آيت تربيت پروردگار بلند مرتبه ميباشد. بدين ترتيب نتيجه طبيعي و مطلوب تربيت ـ كه عبارت از گرد آمدن عقلها و تكامل انديشهها است ـ به بار مينشيند.[6]
منظور از گرد هم آمدن عقلها، توافق بر عقيدهاي واحد و برنامه قانون واحد ميباشد. آن طور كه به سختي ميتوان، تصور كرد بين دو نفر كه در تفكر كلي دولت جهاني مهدوي ذوب شدهاند، اختلافي درگيرد، به ويژه زماني كه امت و بشريت به درجه اي از كمال برسند كه افكار عمومي آنها معصوم گردد و همنوايي و اتفاق در كارها بسيار آسان شود. مراد از تكامل انديشهها (كملت به احلامهم)، رشد يافتگي هر چه بيشتر انسانها است. اين تعبير به جنبه خيرخواهانه انسان باز ميگردد؛ همان جنبهاي كه نخستين مرحله آن عدالت فردي و بالاترين مرحله اش عصمت [7] است كه جامعه بشري سرانجام به آن خواهد رسيد.
اين نتيجه در هر دو جنبه علمي و رواني، موجب پديد آمدن بينش و بيداري در دولت و جامعه مهدوي ميشود؛ همان بينشي كه در ژرفاي آن، جز براي كساني كه در آن عصر زندگي ميكنند، ممكن نيست و ما نيز تنها عناوين كلي آن را ميشناسيم.
نتیجه:
پس دست نهادن بر سر بندگان خدا، به معناي تربيت و اعتلاي انديشهها و افكار و عواطف انسانها است كه اگر همراه با رشد اخلاقي و تزكيه و تربيت صحيح باشد در انسان بصيرت اخلاقي ايجاد ميكند و او را به سرمنزل مقصود رهنمون ميسازد. پرورش خرد و انديشه آدمي (تربيت عقلاني) و بالابردن سطح دانايي و بصيرت او، مكانيسمي تأثيرگذار و با ارزش در رشد و شكوفايي معنوي او است كه بر اساس روايات در عصر ظهور محقق خواهد شد.[8]
پینوشتها:
[1]. غرر الحكم.
[2]. مباني اخلاق اسلامي، ص125.
[3]. علم اخلاق اسلامي، ص96.
[4]. مريم (19)، آيه 76.
[5]. محمد بن يعقوب كليني، كافي، ج1، ص 25، ج1.
[6]. ر.ك: سيد محمد صدر، تاريخ پس از ظهور، ص 460.
[7]. همان، ص 460.
[8]. انتشار یافته در سایت؛ http:// adine.net/maghalat
پدید آورنده : رحیم کارگر