گرچه اين جشنواره چند سالي است كه در ابعاد كوچكتر در برخي شهرهاي بزرگ كشور- نظير مشهد، شيراز و ...- نيز اجرا ميشود اما محوريت جشنواره در تهران و سينماهاي منتخب شهر است كه در اين يازده روز ميزبان هزاران بيننده و تماشاگر مشتاق و علاقمند هستند.
تماشاگراني كه با حضور چشمگير و كاملاً جالب توجه، به تماشاي بخشهاي مختلف اين جشنواره مينشينند؛ و البته پر سروصدا ترين و بحث انگيزترين و جالبترين بخش اين همايش بزرگ فرهنگي و هنري نيز، بخش اصلي آن يعني «مسابقة سينماي ايران» است.
در اين بخش، امسال بيش از بيست و چهار فيلم، كه از ميان بيش از يكصد فيلم داوطلب حضور در مسابقة اصلي انتخاب شده بودند، در برنامهاي فشرده براي دست اندر كاران و خيل عظيم علاقمندان به نمايش در آمدند.
در كنار آن نيز بيست فيلم ديگر به عنوان مكمّل در بخش ميهمان نمايش داده شد.
ذكر اين نكته ضروري است كه جشنوارة سينمايي فجر در اين بيست و پنج دورة برگزاري به عنوان مهمترين جشنوارة هنري و فرهنگي كشور، جاي پاي محكمي در ميان هنرمندان و دست اندركاران و صاحبان رسانههاي مكتوب و ديداري و شنيداري پيدا كرده و خود به نوروز و بهار سينماي ايران تبديل شده است. به گونهاي كه تمامي فعاليتهاي سالانة سينماي ايران بر مبناي دهة فجر سامان ميگيرد و در واقع تقويم سال سينماي ايران با دهة فجر آغاز ميشود و پايان ميپذيرد.
بنابراين طبيعي است كه اين همايش فيلم هنري، تأثير گذاري و نفوذ خاصي نيز بر فعاليتهاي كلي سينماي ايران داشته باشد و به نوعي به ويترين اصلي توليدات سالانة سينماي ايران تبديل شود.
شايد در اين جا برخي خوانندگان گرامي از خود بپرسند كه اين بحث چه ارتباطي با نشرية «امان» دارد كه موضوع و مضمون انتظار را محور مطالب خود ميداند.
در بدو امر يك پاسخ كلّي وجود دارد و آن اينكه: موضوع و مضمون انتظار، به عنوان اصلي ترين و جدّي ترين دغدغة هر انسان متعهّد و متفكر و علاقمند به آيندة بشريت (صرف نظر از اينكه پيرو چه دين و اعتقادي باشد)، بايد كه از عنصر هنر و خصوصاً سينما به عنوان مؤثرترين هنرهاي جهان امروز و زبان مشترك دنياي معاصر، نهايت بهره برداري را داشته باشد.
اما جدا از اين پاسخ كلّي، دليل ديگري نيز بر فتح اين باب تازه در نشريه وجود دارد كه به بعضي آثار سينمايي امسال بر ميگردد.
به نحوي غير منتظره، چند فيلم امسال به موضوع همراهي و همدلي مسيحيان با اسلام و مشخصاً همدلي ارامنه با شيعيان پرداخته بودند. در تمامي اين فيلم ها، ارامنة ايران - به عنوان نمايندة جامعة مسيحيت- در عين حفظ استقلال و آزادي ديني و پاي بندي به تمامي آداب و عبادات خاص خود، در موضوع قيام امام حسين عليه السلام ، مراسم محرّم و سنتهاي خاص عزاداري هاي عاشورا، با شور و علاقه و انگيزة قوي، با مسلمانان ايران همدلي و همراهي ميكنند و در مراسم نه فقط شركت، بلكهخ مشاركت ميكنند.
طبعاً هر يك از داستانها شروع و پايان خاص خود را دارد اما مضمون و ايدة فوق الذكر، محور تمامي اين آثار است. از جمله ميتوان به «مصائب دوشيزه» به كارگرداني «سيد مسعود اطيابي»، «سينه سرخ» به كارگرداني «پروين شيخ طادي»، «خدا نزديك است» ساختة علي وزيريان» و ... اشاره كرد.
ترديد نيست چنين رويكردي در آثار، بايد مورد توجه قرار گيرد و به عنوان نشانهاي مثبت تلقّي شود.
ليكن نگارندة اين مقاله، در صحبتي كه در جريان برگزاري جشنواره با برخي از اين فيلمسازان داشت، ضمن تأييد اجمالي اين رويكرد، موضوعي را مطرح كردم كه نقل مجدّد آن را براي خوانندگان «امان» نيز ضروري ميدانم.
در عصر حاضر، و در شرايطي كه جهان بيش از هميشة تاريخ در التهاب به سر ميبرد، ميل و نياز و تشنگي رو به رشد نسبت به عدالت و عدالتخواهي، انتظار و اميد براي ظهور و حضور كسي كه بتواند عامل ايجاد عدالت به اين جهان آشفته و ظلم زده باشد ]باز هم صرف نظر از آن كه اين خستگان و منتظران پاي بند كدام دين و اعتقادند[ احساس ميشود، آيا بهتر نيست كه به جاي تأكيد چند باره و مكرّر بر محوريت و همدلي ارامنة ايران با شيعيان هم وطنشان در موضوع عاشورا، و مظلوميت امام حسين عليه السلام به موضوع و مضموني فرامرزي و جهاني و عمومي نظر اندازيم و بحث مشترك انتظار منجي را - كه هر صاحب دل و خداپرستي در جهان با شكل و شيوة خاص خود از آن تصوّر و تصوير دارد- به عنوان محور همدلي و همراهي اسلام و مسيحيت، و بلكه تمامي اديان ابراهيمي مطرح كنيم و در آثار هنري و سينمايي خود به آن بپردازيم؟
در اين صورت موضوع از يك همراهي محدود در داخل مرزهاي ايران فراتر رفته و نگاهي جهاني و عام و همگاني به خود ميگيرد. ضمن اينكه با نيازهاي جدي معاصر و مباحث پيرامون آن نيز انطباق دارد و خود سرفصل بحثهاي راهگشا و مفيد و مؤثر خواهد شد.
نگارندة اين سطور شايد به دليل علائق خاص حرفهاي و هنري، مشتاق است اين موضوع بيشتر مورد بحث و بررسي قرار گيرد و خوانندگان علاقمند «امان» نيز به اظهار نظر در اين باره بپردازند.
نيك ميدانم كه اين بحث، تنها به صورت مقدمهاي كوتاه در اين فرصت، مجال طرح داشته و بايد بارها و بارها در فرصتهاي آتي به آن پرداخته شود. در حركت تازة سينماي ايران، قطعاً بايد به اين موضع توجه در خور و شايسته داشت.
1.نويسنده و تهيه كنندة آثار سينمايي و تلويزيوني؛ سينمايي طوفان شن (واقعة طبس)، سريال سيمرغ (شهيدان شيرودي و كشوري)، سريال عبور از خط سرخ (شهيد عباس دوران)، سريال آفتاب و زمين (داستان تولّد روح الله)، سينمايي آخرين ملكة زمين (حملة آمريكا به افغانستان)، سريال چشمان آبي زهرا (انتفاضة فلسطين)، و ...
پدیدآورنده: دكتر سيد علي رضا سجادپور