logo ارائه مقالات و محتوای مهدوی
رجعت و معاد

مقدمه:

شباهت‌هاي زيادی  بين معاد و رجعت وجود دارد، و مي‌توان گفت: ادلّه‌اي که بر امکان وقوع معاد اقامه شده است، بر امکان وقوع رجعت نيز صادق خواهد بود. از این رو، برخي لغات که در باره قيامت و معاد به کار رفته است، در مفهوم رجعت نيز استعمال شده‌اند؛ مانند: بعث، حشر، عود، نشر و نيز آيات بسياري که در قرآن، براي اثبات معاد، مورد استناد قرار گرفته‌اند، مورد استناد قائلين به رجعت نيز قرار گرفته‌اند و اين استنادها چيزي نيست جز به سبب شباهت‌هاي معاد و رجعت. این شباهت‌ها امری است که در نوشتار حاضر مورد بحث قرار گرفته و  به تفاوت‌های معاد و رجعت نیزاشاره شده است.

تطبیق ادلّّه معاد بر رجعت

امکان حيات مجدّد بشر در قيامت، خود بهترين دليل امکان رجعت است. رجعت و معاد، در ظاهر مثل هم و از يک نوع هستند… پس اعتراف به امکان حيات جديد در قيامت، ملازم با امکان رجعت است.[2]

شيخ حرّ عاملي، در اوّلين دليل بر رجعت مي‌گويد: فهم اعتقاد به رجعت، از فهم اعتقاد به معاد، آسان‌تر است به دليل وقوع آن در گذشته (بر خلاف معاد که قبلاً تحقّق پيدا نکرده است).

ايشان مي‌گويد که: ادلّه رجعت، همان ادلّه معاد است.[3]

علّامه مجلسي مي‌گويد:

کساني رجعت را انکار مي‌کنند، که منکر قدرت خدا و منکر قيامت باشند؛ چرا که راه اثبات آن‌ها و علّت انکارشان مشترک و يکسان است.[4]

ابوالحسن شريف مي‌فرمايد:

روايات دلالت بر آن دارند که بيشتر آياتي که بر حسب تنزيل در مورد قيامت است، درباره رجعت مي‌باشند…. منکران رجعت دلايلي مي‌آورند هم چون مشرکان، در مورد انکار آخرت… [5]

علّامه طباطبايي ذيل روايتي که روزهاي خدا را سه روز دانسته است ـ روز ظهور، روز رجعت، روز قيامت ـ مي‌فرمايد: اين سه روز، در حقيقت متّحد و در مرتبه ظهور متفاوتند. به سبب همين اتّحاد است که در تفسير ائمّه(علیهم السلام)، بعضي آيات، گاهي به روز قيامت و گاهي رجعت و گاهي به ظهور تفسير شده‌اند.[6]

مرحوم مظفّر در دفاع از رجعت مي‌فرمايد:منکران رجعت، استدلال به بطلان تناسخ مي‌کنند و مي‌گويند: تناسخ باطل است؛ پس رجعت صحيح نيست. آن‌ها فرقي ميان تناسخ و معاد جسماني قائل نشده‌اند؛ در حالي که رجعت، نوعي از معاد جسماني است نه تناسخ.[7]

اين جا لازم است به حديثي اشاره کنيم.

پيامبر اکرم(صلی الله علیه و آله سلم) به جبرئيل فرمود: نشان بده که «کيف يبعث الله العباد يوم القيامة»؛ خداوند چگونه بندگان را در قيامت برمي‌انگيزد؟ جبرئيل، پس از آن که دو نفر را از قبر بيرون کشيد و آن دو نفر، سخن گفتند، گفت: «هکذا تبعثون يوم القيامة» روز قيامت، اين گونه برانگيخته مي‌شويد.[8]

اين جا براي نشان دادن چگونگي زنده شدن در قيامت، از زنده شدن اموات در دنيا، بهره گيري شده است. البتّه تقاضاي حضرت ابراهيم در مسأله قيامت و کشتن چهارپرنده و زنده شدن آن‌ها نيز در همين راستا مي‌باشد.[9]

شايان ذکر است برخي لغات که در باره قيامت و معاد به کار رفته است، در مفهوم رجعت نيز استعمال شده‌اند؛ مانند: بعث، حشر، عود، نشر و نيز آيات بسياري که در قرآن، براي اثبات معاد، مورد استناد قرار گرفته‌اند، مورد استناد قائلين به رجعت نيز قرار گرفته‌اند و اين استنادها چيزي نيست جز به سبب شباهت‌هاي معاد و رجعت. 

تذکّر قابل توجّه اين که منظور از معاد در اين جا، معاد جسماني و روحاني است؛ امّا اگر معاد، روحاني باشد سنخيتي با رجعت نخواهد داشت و بنابر نوشته مجمع البحرين، معاد جسماني به اجماع مسلمين رسيده است و آنچه نزد حکما است که معاد را براي نفس بدون بدن مي‌دانند، باطل است.[10]

به دليل اين شباهت‌هاي زياد که بين معاد و رجعت وجود دارد، مي‌توان گفت: ادلّه‌اي که بر امکان وقوع معاد اقامه شده است، بر امکان وقوع رجعت نيز صادق خواهد بود. از سوي ديگر افرادي که رجعت را امر بعيدي مي‌دانند، مسلّماً معاد را نيز بايد بعيدتر به شمار آورند. 

تفاوت‌هاي رجعت با معاد

با وجود شباهت‌هايي که بين معاد و رجعت وجود دارد، تفاوت‌هايي نيز موجود است که ذيلا بيان مي‌شود.

1. رجعت، بازگشت به مکان اوليه (دنيا) است؛ امّا معاد، بازگشت به جايگاه ابدي است.

2. رجعت کنندگان بار ديگر مي‌ميرند، بر‌خلاف معاد که زندگي ابدي دارند.

3. معاد، از اصول دين است، بر‌خلاف رجعت که از اصول مذهب است.

4. زمان رجعت، قبل از قيامت است.

5. معاد، همگاني است؛ بر‌خلاف رجعت که براي گروهي خاص است.

6. هدف از معاد، رسيدن به جزا و کيفر ابدي است؛ امّا در رجعت، اهداف خاصي دارند که در جاي خود بحث شده است.

نتیجه:

از بررسی ادلّه و اقوال مفسران در این زمینه به دست می‌آید که بین رجعت و معاد شباهت‌های بسیاری وجود دارد، از این رو، دلایل و مستندات امکان وقوع معاد و قیامت در باره رجعت نیز صادق عنوان گردید. در عین حال تفاوت‌های نیز میان رجعت و معاد وجود دارد که بر شمرده شد.

پی‌نوشت‌ها:

[1]. منشور جاويد، ج9، ص160.

[2]. الالهيات، ج4، ص291-292.

[3]. الإيقاظ، ص30.

[4]. الاربعين، ص122، ح28.

[5]. مرآة الأنوار، ص237.

[6]. تفسیر الميزان، ج2، ص163.

[7].عقائد الاماميه، ص111.

[8]. الإيقاظ، ص207.

[9]. سوره بقره: 260.

[10]. مجمع البحرين، ج2، ص272.