logo ارائه مقالات و محتوای مهدوی
گسترش علم و تکنولوژی، زمينه ساز ظهور امام مهدي علیه السلام

اما حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف چه موقع ظاهر مي‌شوند و چه وقت چشمان منتظران به نور جمالش منوّر مي‌گردد؟ سؤالي است که نمي‌توان با مشخص کردن روز و سال آن را جواب داد. همان گونه که باب علم پيامبراکرم صلي الله عليه و آله يعني حضرت علي عليه السلام فرمودند: «و ما المسئول عنه بأعلم من السائل؛ کسي که از او سؤال مي‌شود.[در اين مورد] از سؤال کننده داناتر نيست».[1]
امّا برخي علائم هست که نزديک شدن ظهور آن حضرت را بيشتر نمايان مي‌سازد، از جمله گسترش بي‌حدّ و حصر علم و تکنيک، و زمينه فراگيري آن براي همگان. تبيين اين امر نيازمند مقدماتي است:
الف: در روايات متواتر از طريق شيعه و سني آمده است: «يملأ الله به الارض قسطاً و عدلاً؛[2] خداوند به واسطة او زمين را پر از قسط و عدل مي‌نمايد».
ب: بناي خداوند متعال بر اين نيست که هنگام ظهور امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف تنها با معجزه، کرامت و امور خارق‌العاده ظالمان را نابود کند و مستضعفان را حاکم سازد، زيرا اگر بنابر کارهاي خارق العاده بود، از همان آغاز غيبت، حضرت غايب نمي‌شدند و وقتي ظالمان براي دستگيري او هجوم مي‌بردند، حضرت با يک عمل خارق العاده و به اراده‌اي خدا، آنان را از بين مي‌برد و يا تسليم خود مي‌نمود. 
همان گونه که تمام انبيا و أوصيا در تاريخ، همواره از راه‌هاي طبيعي و عادي مردم را به حق دعوت کردند و معجزه و کرامت را فقط براي اثبات ادعاي حقانيت خود بکار مي‌بردند. حضرت حجّت عليه السلام نيز به سيره سلف صالح خويش، کرامت و کارهاي خارق العاده را تنها براي اثبات حقانيت خويش بکار مي‌برد و در ساير موارد از راه‌هاي طبيعي استفاده مي‌نمايد.
ج: راه طبيعي و عادي گسترش عدالت در سايه گسترش علم و آگاهي مردم است، زيرا تا زماني که مردم در جهالت بسر برند، نمي‌توانند خواستار عدالت، پذيرنده عدالت و يا مجري عدالت باشند، بلکه پيوسته منافقان و رياکاران از اخلاص، سادگي و جهالت آنان استفاده مي‌کنند و از آنان همانند شمشيري براي کوبيدن حقّ و عدالت بهره مي‌برند. نگاهي اجمالي به تاريخ بعد از اسلام، بهترين شاهد و دليل اين مدّعاست. 
خوشبختانه در عصر ما با گسترش ماهواره و اينترنت و سايت‌هاي مختلف آن و امکان اتصال تمام اشخاص به آن، امکان باخبر سازي همه افراد و فرستادن مطالب علمي، ديني، سياسي و غيره در همه سايت‌ها و به تمام پست‌هاي الکترونيکي فراهم است. بنابراين مي‌توان همه مردم را از عدالت و مصداق‌هاي آن آگاه ساخت. اکنون اين مردم هستند که بايد رشد عقلي يابند، عدالت‌خواه شوند، هواهاي نفساني را کنار بگذارند، تحت تأثير تبليغات باطل قرار نگيرند و پس از آن به سراغ پست‌هاي الکترونيکي خوب بروند و مطالب مطرح شده در آنها را بياموزند. امروزه هرگز مردمان مجبور نيستند که جاهل بمانند و عقل خود را در اختيار چند نفر قرار دهند، بلکه اگر بخواهند خود مي‌توانند همه چيز را بفهمند تا در مورد هر چيزي خودشان تصميم بگيرند.
نمونه روشن و امروزي و همه پسند آن، عکس العمل مردم جهان در برابر تبليغات عدالت خواهي آمريکا مي‌باشد. همه دستگاه‌هاي تبليغاتي آمريکا و انگليس، سال‌ها با زيرکي بسيار تلاش داشتند خود را در بين مردم جهان موجّه جلوه دهند و خود را طرف‌دار حقوق بشر و حامي مردم معرفي کنند. ولي با همه اين دسيسه‌ها تظاهرات عليه آمريکا در تمام کشورهاي اروپايي و آمريکايي و آسيايي شکل گرفت و مردم آنها با اين عمل نشان دادند که افراد فراواني وجود دارند که فريب ظاهر سازي آنها را نمي‌خورند و از تبليغات چشم پر کن عبور مي‌کنند و از سايت‌هاي بي‌نام و نشان دولت‌هاي اسلامي خبر مي‌گيرند. 
همين پيشرفت علم و تکنيک به زودي خواهد توانست تمام افراد پاک فطرت را پوشش دهد، تا اگر چه مسلمان نيستند و اگرچه انحرافات گوناگون دارند، ولي چون بيشترشان فطرت سالم دارند و عدالت خواهند، در صف واحدي متّحد گردند و از سايت‌هاي سالم، خبرهاي صحيح را دريافت کنند و طبيعت پاک خود را با واقعيات سيراب کنند. بنابراين هر دو مقدمه يعني شناختن مصداق‌هاي واقعي عدالت و عدالت خواهي يکجا جمع مي‌شود[3] و نتيجه حاصل مي‌گردد.
برخي اشکال مي‌کنند: گسترش علم و تکنيک قبل از اين که موجب گسترش آگاهي، علم و عدالت شود، موجب گسترش فساد و انحراف مي‌گردد، به ويژه هنگامي که مستکبران و منحرفان توان گسترده‌اي دارند و از تمام امکانات در راه اهداف پليد خويش بهره مي‌گيرند. 
در جواب بايد گفت: بروز و ظهور فساد، هميشه بيشتر بوده و بيشتر خواهد بود، اما عدالت و خوبي و پاکي پيوسته در پَسِ پرده واقع بوده و خواهد بود. از همان زمان اول که قابيل هابيل را کشت[4]، معلوم گشت که هميشه نيروي شهوت و غضب در پيش صحنه‌اند و در جامعه نقش بارزي بازي مي‌نمايند و چشم همگان را پر مي‌کنند، اما عقل و عدالت در پَس پرده مستور هستند و هيچ گاه به راحتي رخ نمي‌نمايند. اما با اين همه باز هرگاه صداي حق و عدالت به گوش مردم برسد، عده بسياري به سوي آن رهسپار مي‌شوند. به همين جهت سران شرک در زمان پيامبر صلي الله عليه و آله به مردم مي‌گفتند: هنگام قرآن خواندن پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله سر و صدا راه بيندازند تا صداي قرآن را نشوند.[5] اين خود نشان مي‌دهد که هر چه انحراف‌ها زيادتر باشد و تبليغات گسترده‌تر باشد، ولي با اين حال يک لحظه بيدار شدن عقل‌ها، همه رشته‌هاي آنان را پنبه مي‌کند.
بي‌جهت نبود که قوم حضرت نوح عليه السلام به کارهاي غير عاقلانه دست مي‌زدند و جامه‌ها را بر سر مي‌کشيدند و دست‌ها را در گوش فرو مي‌بردند تا هيچ‌ گاه عقل خفته آنان بيدار نگردد و به سوي حق رهسپار نشوند.[6]
در پايان به طور خلاصه مي‌توان گفت: اگر چه گسترش علم و تکنيک، گسترش فساد و فحشا را به همراه دارد، ولي اين فايده را نيز دارد که عقل و فطرت خفته هر کس را که خود بخواهد بيدار شود بيدار و هشيار مي‌کند و عقل بيدار شده را تغذيه مي‌نمايد و پنبه‌اي را که مرزهاي جغرافيايي بر گوش مردم فرو برده بودند، بيرون مي‌کشد و پرده‌اي را که دنيامداران و مستکبران بر سر مردم خويش کشيده بودند، بر مي‌دارد.
 
_______________________________
[1] . مستدرک الوسائل، ج12، ص 326؛ بحارالانوار، ج52، ص192. 
[2] . بحار الانوار،ج 36، ص325 و ج38، ص126.
[3] . کبراي بحث عدالت خواهي است که قابل انکار نيست و به همين جهت تمام اديان و مکاتب خود را عدالت‌خواه معرفي مي‌کنند. تا بين مردم جايي باز کنند و اگر کساني در برخي اوقات به غير عدالت متمايل مي‌شوند، حرکتي خلاف فطرت مي‌باشد که قسري است و زود سرنگون مي‌گردد، اما مهم صغراي بحث مي‌باشد که تبليغات غلط و پر حجم و ناآگاهي افراد، از تمام جوانب، افراد را در مصداق عدالت به غلط مي‌اندازد. به گونه‌اي که گاهي فاسق‌ترين فرد را عادل، صالح، مخلص و ... مي‌نامند.
بدون ترديد گسترش علم و تکنولوژي جديد، اين امکان را فراهم مي‌سازد که بتوان اين ناآگاهي را بر طرف ساخت و در تمام شبکه‌هاي ماهواره‌اي و اينترنتي با بيان تمام صفات هر فرد، صفوف عادلان واقعي از فاسقان واقعي را معرفي کرد، تا افراد نجات دهندگان واقعي بشريت را بشناسند و بشناسانند. 
[4] . (فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِيهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخَاسِرِينَ): پس هواي نفس او، کشتن برادرش را براي وي آراست و او را کشت و از زيانکاران گرديد.(سوره مائده/30)
[5] . سوره فصّلت /26: (وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَا تَسْمَعُوا لِهَذَا الْقُرْآنِ وَالْغَوْا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَغْلِبُونَ).
[6] . سوره نوح/7: «و هر بار که دعوتشان کردم تا آنان را بيامرزي، انگشتانشان را در گوش‌ها نهاده و جامه بر سرکشيده، پاي فشردند (بر باطل خويش) و گردنکشي کردند سخت وحشت‌زا».

پدیدآونده: احمد عابديني