کاشکی زخم تو در جان داشتم
پای در کوه و بیابان داشتم
تا ببویم وسعت عشق تو را
مرکبی از نسل توفان داشتم
دیدن روی تو آسان نیست، آه
کاشکی من داغ هجران داشتم
آه از پاییز سرد، ای کاش من
از تو باغی در بهاران داشتم
تا بیفشانم به پایت سر به سر
کاشکی جانِ فراوان داشتم
بعد از آن مثل شقایقهای سرخ
خلوتی در باغِ باران داشتم
یک غزل بس نیست هجران تو را
کاش صدها شعر و دیوان داشتم