logo ارائه مقالات و محتوای مهدوی
  حضور و غيبت حضرت مهدي در ادعيه و زيارات

مقدمه:

 حضور و غيبت حضرت مهدي در ادعيه و زيارات، هماهنگ با آيات و روايات است؛ هرچند تفاوتهايي در بيان ديده مي‌شود؛ ولي مي‌توان جمع بندي روايات را در ادعيه و زيارات مهدوي ملاحظه کرد و به نوعي تأکيد برنقاط مشترک دست يافت. در اين مقاله به پاره‌اي از آنچه مرتبط با حضور و غيبت حضرت مهدي از قبيل مفهوم شناسي غيبت، حکمت آن و وظيفه منتظران در زمان غيبت، پرداخته مي‌شود.

الف: غيبت در ادعيه و زيارات

مفهوم غيبت

  پديده غيبت طبق آنچه در دعا و زيارت ملاحظه مي‌گردد، مستور بودن حضرت صاحب الامر( است و گويا حجابي بين ما و امام( قرار داده شده است که مانع از شناخت و دسترسي ما به ايشان است. به جهت اشاره به اين مطلب در ادعيه و زيارات آمده است: «وثبتني علي طاعة ولي امرک الذي سترته عن خلقک فباذنک غاب عن بريتک»؛[1]خداوندا در اطاعت از ولی امر تو که با اذن تو از دید مردم غايب گردیده است ثبات قدم عنایت کن. در دعاي ندبه نيز در اشاره به اين حقيقت آمده است: «بنفسي انت من مغيب لم يخل منا، بنفسي انت من نازح مانزح عنا»؛ [2] حضرت از ما دور و جدا نيست؛ چرا که اگر اينگونه بود توجيهي براي بقاء نظام هستي وجود نداشت. بنابراين غيبت حضرت به معني عدم معرفت و شناخت ما از امام دوازدهم است.

 ب: حکمت غيبت: امتحان مردم

 غيبت حکيمانه حضرت مهدي امتحان الهي است که براي مهدي ياوران قرار داده شده است. در ادعيه و زيارات مهدوي به آن اين گونه اشاره شده است: « اللهم فثبتني علي دينک و استعملني بطاعتک و لين قلبي لولي امرک و عافني مما امتحنت به خلقک» [3] براساس آنچه در دعا وزيارت به آن پرداخته مي‌شود؛ غيبت حضرت صاحب الامرريشه در امتحان الهي از ناحيه خداوند متعال دارد که در آن، دين‌مداران از دين شعاران باز شناخته مي‌شوند وبدون عنايت خداوند متعال کسي سر بلند از آن بيرون نمي‌آيد.

ج:  مدت غيبت: طولاني

 زمان اين امتحان بسيار طولاني است، در دعاي معرفت آمده است: «اللهم و لا تسلبنا اليقين لطول الامد في غيبته و انقطاع خبره عنا»[4].

 زمان غيبت، زماني طولاني است، به گونه‌اي که چه بسا انسان در آن يقين خود نسبت به امامت و مهدويت را از دست مي‌دهد و گرفتار شک و حيرت شده واز امام خويش نيز خبر ندارد.

د:وظيفه منتظر در زمان غيبت

1.صبر

 تعجيل وانجام عملي شتاب زده نيز مي‌تواند نتيجه‌اي به عکس و بازتابي منفي داشته باشد؛ حقيقتي که در دعا به آن اين گونه اشاره شده است: فصبرني علي ذلک حتي لااحب تعجيل ما اخرت و لا تأخير ما عجلت و لا اکشف عما سترته و لا ابحث عما کتمته و لا انازعک في تدبيرک و لااقول لم و کيف؟ و ما بال ولي الامرلايظهر و قد امتلاءت الارض من الجور و افوض اموري کلها اليک؛[5] خداوندا در دوران غیبت به من صبری عنایت کن كه تعجیل آنچه را تو به تأخیر انداخته ای از تو درخواست ننمایم ودر مقام کشف اسرار وجستار از آنچه پنهان نموده‌ای نباشم و با تدبیر تو منازعه نکنم و به جهت پر شدن زمین از ظلم وجور بهانه نجویم وتمام امور را به تو واگذار نمایم. امر غيبت بسيار حکيمانه است و تنها گزينه پيش رو براي امامت و مهدويت در آن فضاي سياسي و اجتماعي مهدي ستيز بوده است. بنا بر اين، سزاوار است امر ظهور به خداوند متعال واگذار شود.

  1. دعا

 در اهميت دعا براي حضرت در ادعيه آمده است: «و لا تنسنا ذکره و انتظاره و الايمان وقوة اليقين في ظهوره و الدعا له و الصلاة عليه حتي لايقنطنا طول غيبته من ظهوره و قيامه»؛[6] خداوندا ياد و انتظار امام غايب را از خاطر ما نبر و ايمان و قوت يقين در ظهور او و دعا براي او و درود بر او در خاطر ما هميشه پايدار باشد؛ به گونه‌اي كه طولاني شدن غيبت موجب يأس و نااميدي از ظهور او نشود.

  اگرچه امام غايب است؛ ولي به يقين وجود دارد و آموزه‌اي است که ايمان راسخ به آن از اعتقادات راستين و صحيح است ودعا براي ظهور موجب اميد به آينده‌اي روشن و يادآوري ارزشها و رويشها درعصر ظهور مي‌شود.

-توصيف دوران غيبت: زمان شدت دشمني و فتنه

 دوران غيبت، دوران فتنه انگيزي وصف آرايي دشمنان است؛ همان گونه که در ادعيه آمده است:

«اللهم انا نشکو اليک فقد نبينا و غيبة ولينا وشدة الزمان علينا و وقوع الفتن[بنا] و تظاهر الاعداء [علينا] و کثرة عدونا و قلة عددنا».[7]

 طبق اين فرازها، دوران غيبت، دوران پر آشوبي است و امواج فتنه، زمانه را تحت تأثير قرار داده، چالشهاي زيادي خواهد داشت و دشمنان با تمام قوا و هر آنچه برای ستیزش دارند به مهدي ستيزي و امام گريزي مي‌پردازند و تعداد اندک مهدي ياوران وحق باوران را مي‌آزارند.

 عصر ظهور امام دوازدهم از منظر ادعيه و زيارات

1.دوران سرور آل محمد

 عصر بهارينه ظهور، طبق ادعيه و زيارات، ايام فرح بخش و سرور آل محمد خواهد بود. در ادعيه و زيارات مهدوي چنين آمده است: «اللهم و سرّ نبيک محمد( الطاهرين برويته و من تبعه علي دعوته و ارحم استکانتنا من بعده اللهم اکشف هذه الغمة عن الأمة بحضوره» [8] اهل بيت از ظهور حضرت مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خشنود و مسرور مي‌شوند. علاوه بر شادي ايشان، مهدي ياوران نيز به وجد آمده، به زندگي پرنشاط و آکنده از آرامش و آسايش دست مي‌يابند. اميد در دل ايشان زنده مي‌شود و اين زندگي سرد و بي‌روح، با دم مسيحايي ولي خدا گرم و دل نواز مي‌گردد و اشک حسرت از ديدگان خيره در غيبت، بازگرفته مي‌شود و غم واندوه مهدي باوران با حضور آن عزيز بر طرف می‌گردد و زمينه توحيد و عبوديت فراهم مي‌آيد و وعده خداوند به صورت کامل تحقق مي‌يابد.به جهت اشاره به اين مطلب در ادعيه و زيارات آمده است: «و تنجز به وعد المؤمنين حتي لايشرک بک شيئا و حتي لا يبقي حق الا ظهر و لا عدل الا زهر وحتي لا يستخفي من الحق مخافة احدا من الخلق»[9]

 دوران حضور دوباره مهدي آل محمد( فرصتي براي بازيابي توحيد و روا مداري شرک به خداوند متعال است و از اين فراز فهميده مي‌شود هدف زندگي در زمان ظهور، رسيدن به رشد وتعالي است. گويا انسان جايگاه خويش را يافته، در پي ارج گذاري به مقام خليفة اللهي بر مي‌آيد و فرياد توحيد را در سرتاسر هستي طنين انداز مي‌کند؛ به گونه‌اي که حق با همه وسعت دامنه خود و به معني تمام کلمه در جامعه نمايان مي‌شود و چهره عدالت در سايه عدالت گستر جهان، درخشش مي‌يابد و قلب رنجور و سينه خسته از ظلم وجور ايام غيبت را تسکين مي‌دهد و حق و حقيقت را جلوه گر مي‌سازد؛ اين امر تا آنجا پيش مي‌رود که ديگر به دليل ترس از چالش و ستيزش اهل باطل، حق کتمان نمي‌گردد و به دليل ظلم وجور، خلأها وگسست‌هاي ناشي از فشار ستم، به دره‌ها وشکافهاي عميق اجتماعي تبديل نمي‌شود؛ چرا که با گسترش معرفت و احساس نياز مردم به امام معصوم، موانع حق ستيزي و امام گريزي از بين مي‌رود و هيچ کس را ياراي مبارزه با حق و مقاومت در برابر جريان رودخانه خروشان ولايت نخواهد بود. بنابر اين بدون اينکه ترس و وحشتي از ناحيه مهدي ستيزان احساس شود، حق اظهار مي‌شود و چهره حقيقت به طور کامل نمايان مي‌گردد.

2.از بين رفتن دشمني

 گرماي خورشيد ولايت، سرماي کينه وغم‌هاي عناد دشمنان را ذوب نموده، دشمني را از بين مي‌برد. در ادعيه آمده است: السلام علي المهدي الذي وعد الله عزوجل به الامم ان يجمع به الکلم ويلم به الشعث و يملاء به الارض قسطا و عدلا ويمکن له و ينجز به وعد المؤمنين؛[10] سلام بر مهدی که خداوند متعال به امتها وعده داده است توسط او اعتقادی یکپارچه شکل می‌گیرد ودشمنی وعناد از بین می‌رود وزمین را عدل وداد فرا می‌گیرد و همه چیز بر اساس آرمانهای مهدوی شکل می‌گیرد ووعده الهی به اهل ایمان تحقق می‌یابد؛ چرا که ظهور حضرت مهدي به معني تحقق وعده الهي است و همه امتها پروانه وار نزد شمع وجود او گردهم مي‌آيند و اتحادي يکپارچه را تشکيل داده، با يکديگر هم نوا خواهند شد؛ حتي فراتر از همنوايي، همگرايي آنها روي خواهد داد؛ چرا که فاصله‌اي ميان ايشان و امامشان باقي نمي‌ماند و با متمرکز شدن توجهات در امامت و مهدويت، زمينه‌اي براي اختلاف طبقاتي و رقابت‌هاي نا متوازن زندگي باقي نمي‌ماند و زمين پر از عدل و داد مي‌شود و مردم از اين الگوي کامل در فرصتي استثنايي بهره مند مي‌گردند و آرزوي ديرينه اهل ايمان تحقق مي‌يابد و با رسيدن صبح اميد و طلوع خورشيد مهر، يخ‌هاي سرد و بي‌روح حيرت ناشي از غيبت ذوب مي‌شود و با جريان چشمه حقيقت، آب حيات در کالبد طبيعت جريان مي‌يابد و تشنگان حقيقت و ره پويان امامت و ولايت وعاشقان مهدويت را سيراب مي‌نمايد.

  1. درخشش امامت

 عصر ظهور، دوران طلايي حيات بشر است، آن زمان به يقين روزگار رهايي از ظلم وجور و تاريکي وجهالت است؛ چرا که فاصله‌اي بين امام و مردم وجود نخواهد داشت و همه از فضاي نوراني حضور امام دوازدهم( بهره‌مند خواهند شد و نورانيت وجود امام، جهان را آکنده از عطر امامت مي‌کند؛ همان گونه که در زيارت حضرت مهدي( آمده است:

«سلام الله و برکاته و تحياته و صلواته علي مولاي صاحب الزمان صاحب الضياء و النور و الدين المأثور و اللواء المشهور و الکتاب المنشور و صاحب الدهور و العصور… و شمس الظلام و بدر التمام و نضرة الايام»؛[11] سلام و برکات خداوند متعال و صلوات و ثنای او برصاحب الزمان که صاحب درخشش و نورانیت است؛ همان که صاحب دین ابراهیمی وحیانی وپرچم مشهور الهی است وکتاب آسمانی را به همراه دارد وروزگار به اختیار اوست؛ چرا که او خورشید درخشان و ماه تابان است.

  ساختار ادبی این فرازها حکایت ازحضورانسان کامل در عصر ظهور دارد. درخشش خورشيد عالم تاب امامت، موجب نورافشاني عصر ظهور مي‌شود و بشر گرماي وجود امام را احساس مي‌کند و رفاقت بين خود و امام دوازدهم را تجربه مي‌نمايد وبا حقيقت اسلام ناب محمدي روبه رو مي‌گردد و چهرة زيباي دين مبين الهي مشخص مي‌شود و با ارائه نسخه اصلي اديان ابراهيمي و پالايش و پيرايش خرافات آنها، پيروان اديان نيز به خروش آمده و اسلام را محل تلاقي و تکامل اديان مي‌يابند وبا به رسميت شناختن آن، زير پرچمي قرار مي‌گيرند که مهدي آل محمد به اهتزار در مي‌آورد ودرپرتو آن خورشيد فروزان و ماه تابان، به نعمت آسايش و آرامش دست مي‌يابند و کام ياب مي‌گردند.

- وقت ظهور حضرت مهدي از منظر ادعيه و زيارات

 ترسيم و تصوير دوران ظهور آن اندازه جان فزا و روح بخش است که مي‌تواند در هر منتظر مهدي ياوري، شوق و اشتياق به سوي ظهور را فراهم آورد و حتي چه بسا باعث شتاب زدگي و تعجيل در رسيدن به آن دوران مي‌شود و همواره مورد سؤال منتظران ظهور بوده است. به جهت پاسخ به اين سؤال در ادعيه و زيارات آمده است: « و امرک ينتظر و انت العالم غير معلم بالوقت الذي فيه صلاح امر وليک في الاذن له باظهار امره وکشف ستره».[12]

 وقت ظهور از منظر ادعيه و زيارات حضرت مهدي( معلوم نيست و از اسرار نظام آفرينش به شمار مي‌آيد و علم آن در انحصار خداوند متعال است، هر چند در فرازي از دعاي عهد آمده است: « وعجل اللهم لنا ظهوره فانهم يرونه بعيدا و نراه قريبا». [13] واژه «قريبا» به معني نزديک بودن ظهور نيست؛ چرا که با توجه به گذر غيبت، طبيعي است که در هر لحظه به ظهور حضرت نزديک‌تر مي‌شويم و اين امر معقول نيازي به بيان ندارد؛ بنابر اين شايسته است به قرينه فرازهاي قبلي « قريبا» به معني اصطلاحي باشد که حاکي از قطعي بودن پديده ظهور با همه مسائل نامأنوس آن است. در خصوص روز ظهور نيز در زيارت حضرت مهدي در روز جمعه آمده است: «يا مولاي يا صاحب الزمان صلوات الله عليک هذا يوم الجمعة وهو يومک المتوقع فيه ظهورک والفرج».[14]

-   انتخاب و انتصاب الهي حضرت مهدي در ادعيه و زيارات

 واگذاري حکومت جهاني به حضرت مهدي( اتفاقي نيست و به يقين، حضرتش گزينه شايسته انتخابي خداوند متعال براي رخ دادي عظيم و تحقق آينده‌اي روشن در فرجام تاريخ است؛ چرا که امتيازات ويژه ولي عصر( وجودي سرآمد و برترين شخصيت را از ايشان ترسيم مي‌کند و او را برگزيده خداوند متعال معرفي مي‌کند، شخصيتي که حتي در دوران کودکي زيبنده اين مقام و شايسته اين جايگاه بوده است و از همان آغاز موفق به کسب معيارهاي الهي شده است و به مقام خاتم الاوصياء، نائل گرديده است و در ادعيه و زيارات آمده است:

«اشهد ان الله اصطفاک صغيرا و اکمل لک علومه کبيرا و انک حي لاتموت حق تبطل الجبت و الطاغوت».[15]خداوند متعال حضرت مهدي را در دوران خرد سالي برگزيده است و در همان دوران، علوم امامت را براي حضرتش کامل نموده است و زمينه گسترش معرفت توسط او را فراهم آورده است، کودکي که مهدي ستيزان و امام گريزان براي از بين بردن او از هيچ امري فروگذار نکردند، رشد يافته و به حيات خود تا نابودي کامل باطل ادامه مي‌دهد.

 در دعايي ديگر به جهت اشاره به انتخاب و انتصاب الهي حضرت مهدي آمده است:فانه عبدک الذي استخلصته لنفسک و ارتضيته لنصرة دين نبيک و اصطفيته بعلمک و عصمته من الذنوب و برأته من العيوب و اطلعته علي الغيوب و انعمت عليه و طهرته من الرجس و نقيته من الدنس؛[16] امام دوازدهم(بنده محبوب خداست، به گونه‌ای که خداوند متعال با توجه به علم الهی خویش او را برای یاری دین برگزیده است واز هرگونه گناه ولغزش دور داشته است واز عیوب مبرا نموده است واز غیب آگاه گردانیده است ونعمتش را بر او ارزانی داشته وبه او طهارت از پلیدی وپرهیز از لغزش عنایت کرده است.

 طبق آنچه در اين فراز از دعا مورد اشاره قرار گرفته است، حضرت صاحب الامرامتيازي ويژه نسبت به ساير مقربان درگاه خداوند متعال دارد که به خاطر آن برگزيده شده است؛ به جهت اشاره به اين مطلب در ادعيه و زيارات آمده است: «فانه عبدک الذي استخلصته لنفسک». [17]

 حضرت مهدي هماهنگ و متناسب و با اهداف و منويات خداوند متعال، فرجام تاريخ را رقم خواهد زد؛ بنا بر اين شکوه و ابهت حکومت حضرت مهدي( تجلي عظمت خداوند متعال وتحقق آخرين درجه رشد وکمال بشريت است.

نتيجه:

  ادعيه و زيارات متعددي به صورت خاص و ويژه، امامت ومهدويت وبه صورت غير اختصاصي به مهدويت؛ ابعاد وشئون حضرت مهدي را ترسيم مي‌کنند وبه بيان اوصاف واحوال وجايگاه ومقام ومرتبه امام دوازدهم مي‌پردازند. حضور وغيبت نيز در آنها بيان شده است. و در آنها با اشاره به ويژگيهاي شخصي حضرت مهدي بر وجود حجت حي در هر زماني تأكيد مي‌شود.

پی نوشت ها :

 [1].کمال الدين، ص512، ح43.

[2].المزار الكبير، ص581.

[3].کمال الدين، ص512، ح43.

[4].همان، ص513، ح43.

[5].همان، ص514، ح43.

[6].همان.

[7].همان.

[8].المزار كبير، ص665.

[9].مصباح الزائر، ص420؛ بحار الانوار، ج99، ص85 باب زيارة الامام المستر عن الابصار.

[10].مصباح الزائر، ص441؛ بحار الانوار، ج99، ص101.

[11].همان، ص419؛ بحار الانوار، ج99، ص84.

[12].کمال الدين، ص512، ح43.

[13].المزار الكبير، ص665.

 [14].جمال الاسبوع، ص42، ف 3.

[15].مصباح المتهجد، ص408؛ بحار الانوار، ج99، ص103.

[16].کمال الدين، ص514، ح43؛ غيبت طوسي، ص279؛ جمال الاسبوع، ص308 بااندکي اختلاف.

[17].همان.

 

  • برگرفته از کتاب ابعاد شخصیتی حضرت مهدی