logo ارائه مقالات و محتوای مهدوی
دشمن شناسی اعتقاد به مهدویت

مقدمه:

براي رسيدن به حق و حقيقت، لازم است تا موانع راه به خوبي و روشني شناخته شوند؛ از اين رو « دشمن‌شناسي» در آموزه‌هاي ديني همواره مورد توجه و سفارش بوده است. در همه دوران‌ها در برابر حق، باطل‌هايي به مخالفت و دشمني پرداخته‌اند. از رويارويي ابليس با آدم(علیه السلام) و از قابيل با هابيل تا فرعون و موسي(علیه السلام) و از آن تا ابوسفيان در برابر پيامبرخاتم(صلی الله علیه و آله و سلم) همه و همه از بي‌پايان بودن اين دشمني‌ها حكايت مي‌كند.

حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به عنوان آخرين ذخيره الهي براي برپايي حكومت عدل جهاني و پايان‌بخش همه باطل‌ها نيز از آغاز تا به امروز و تا برپايي آن حكومت جهاني، همواره مورد دشمني بوده و هست؛ بويژه آنكه باور مهدويت، حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و انتظار سبب مي‌شود تا استكبار و دشمنان به بسياري از خواسته‌هاي خود دست نيابند. پس برما لازم است تا با شناسايي اين دشمني‌ها و جدّي بودن مبارزه دشمنان با مقوله مهدويّت، با قوّت و قدرت در برابر آن به پاسداشت اين اعتقاد اساسي اقدام نماييم، به شيوه‏ها و روش‏هاي دقيق‏تر بيانديشيم و بدون از دست دادن فرصت، به اقدامات لازم دست بزنيم.

البته در اين بحث فقط به بخشي از مخالفت‌ها و دشمني‌ها در برابر اين آموزه ارزشمند ديني مي‌پردازيم. چه اينكه چنين امري، مجالي بسيار گسترده و فرصتي فراوان مي‌خواهد.

  1. ضرورت دشمن‌شناسي؛

  به جهت اهميت بحث « دشمن‌شناسي» آيات قرآن در حوزه‌هاي گوناگون، به اين بحث پرداخته است كه بخشي از آن معرفي صريح و روشن دشمنان است. در بررسي آيات، گروه‌‌هاي زير بيشتر به چشم مي‌خورد:

1-1. كافران، دشمن خدا و مؤمنان؛

  خداوند در آيات فراواني كافران را دشمن خود و دشمن دوستان خود دانسته است و مسلمانان را از دوستي با آنان پرهيز داده است. به عنوان مثال در سوره ممتحنه مي‌فرمايد:

{يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ عَدُوِّي وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ تُلْقُونَ إِلَيهِْم بِالْمَوَدَّةِ وَ قَدْ كَفَرُواْ بِمَا جَاءَكُم مِّنَ الْحَقّ‏ِ ...}[1]؛ اي كساني كه ايمان آورده‏ايد، دشمن من و دشمن خودتان را به دوستي برمگيريد [به طوري‏] كه با آن‌ها اظهار دوستي كنيد، و حال آنكه قطعاً به آن حقيقت كه براي شما آمده كافرند [و] پيامبر [خدا] و شما را [از مكّه‏] بيرون مي‏كنند كه [چرا] به خدا، پروردگارتان ايمان آورده‏ ايد...

  بنابراين مهم‌ترين تلاش كافران پاك كردن دين از زندگي انسان‌ها و به گمان خود خاموش كردن نور الهي از زندگي آنان است.[2] كاري كه امروزه به روشني در دستور كار دشمنان قرار گرفته است.

1-2. يهود سرسخت‌ترين دشمن؛

خداوند در برخي آيات قرآن از « يهود» به عنوان دشمن‌ترين گروه براي مؤمنان ياد كرده است و پس از آنان به « مشركان» اشاره كرده است.

{ لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ الْيَهُودَ وَ الَّذِينَ أَشرَْكُواْ ... }؛[3] مسلّماً يهوديان و كساني را كه شرك ورزيده‏اند، دشمن‏ترين مردم نسبت به مؤمنان خواهي يافت....

در آياتي ديگر خداوند علت اين دشمني را كفر به آيات خداوند،[4] تكذيب و قتل برخي پيامبران،[5] سلطه‌جويي و خوي استكباري،[6]روحيه عصيان و تجاوزگري،[7] فساد در زمين[8] و جنگ‌افروزي[9] دانسته است.

1-3. مشركان

« مشركان» در دشمني با مسلمانان همانند يهوديان هستند، امّا در مرتبه و اولويّت دوم قرار دارند‌ و خطر ايشان کمتر از يهود بوده است؛ لذا پيامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) درطول مدّت رسالت خود همـواره مراقب تحرکات و اقدامـات آنان بود و چنانچه هرگونه تحركي از طرف آن‌ها مي‌ديد به مقابله و رفع آن مي‌پرداخت.

1-4. منافق، خطرناك‌ترين دشمن

در آيات فراواني از نفاق و منافقين به عنوان دشمني خطرناك براي مؤمنان و مسلمانان ياد شده است و در پاره‌اي از آيات ويژگي‌هاي آنان، كفر ورزيدن در پوشش ايمان، فريبكاري و نيرنگ، افساد در پوشش اصلاح، چند چهره‌گي و رنگارنگي، سفاهت و ناداني، طغيانگري و سركشي،[10] تشويق مردم به منكرات، جلوگيري از نيكي‌ها، دروغگويي[11] و ... دانسته شده است.

1-5. نصارا

اگرچه نگاه قرآن به نصارا ملايم‌تر از يهود است اما اين نگاه هرگز به معناي دوستي آنان با مسلمانان نيست؛ بلكه در آياتي مؤمنان را از دوستي با آنان پرهيز داده است.[12]

بدين ترتيب اصل دشمني ايشان را به ما گوشزد مي‌نمايد اما از آن‌جايي‌که تعاليم حضرت عيسي(علیه السلام) بيشتر بر محور مواعظ و توصيه‌هاي اخلاقي تکيه دارد و رفتارهاي سياسي ـ اجتماعي پيروان‌ او نيز ريشه در اين آموزه‌ها دارد؛ از اين رو آنان همواره از مواضع صلح جويانه بيشتر استقبال مي‌نمايند، به همين جهت نيز قرآن شريف در پايان همين آيه مي‌فرمايد:

{ذَالِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَ رُهْبَانًا وَ أَنَّهُمْ لَا يَسْتَكْبرُِون‏ً}[13]؛ زيرا برخي از آنان دانشمندان و رهباناني‏اند كه تكبر نمي‏ ورزند.

از اين رو اينان در مرتبه سوم از اولويت قرار گرفته‌اند، و امروزه نيز مواضع سياسي و نظامي دولت‌هاي مسيحي در ارتباط با مسلمانان بيان‌گر همين واقعيّت مي‌باشد.

ناگفته نگذرم همه گروه‌هاي يادشده در دشمني با اسلام ناب، « مهدويت» را به عنوان آموزه‌اي تأثير گذار، همواره مورد هجوم خود قرار داده‌اند.

  1. برخي عوامل مخالفت و دشمني با حق

2-1. دنياپرستي

 بدون ترديد « دنيا پرستي»، از مهم‌ترين عواملي است كه شمار فراواني از انسان‌ها را از مسير حق جدا كرده،[14] گاهي آن‌ها را در صف دشمنان قرار داده است. تاريخ گواه روشني است بر اين‌كه، كم نبوده‌اند افرادي كه به خاطر بهره‌هاي ناپاياي دنيايي، در برابر حق و حقداران، به مخالفت و دشمني برخاسته‌اند خواه اين بهره‌ها، ثروت، جاه و مقام باشد و خواه هوي و هوس و....

آموزه مهدويت از آن جهت كه در خود مبارزه با دنيا پرستي و دنيا پرستان را به طور جدّي دنبال مي‌كند خلاف خواسته‌هاي آنان است از اين رو به شدّت مورد دشمني آنهاست.

2-2. سلطه جويي

از آنجايي كه آموزه‌هاي بلند ديني با هرگونه استكبار و « سلطه‌جويي» بر ديگران مخالف است، از اين رو سلطه‌جويان با آن مخالف و دشمنند؛ بويژه آنكه در آموزه‌هاي مهدوي نابودي ستم و ستمگران بيش از هر چيز ديگر به عنوان اهداف آن قيام جهاني به چشم مي‌آيد. از اين رو كساني كه به دنبال سلطه جويي هستند مهدويت را در مقابل خود مي‌دانند. به گونه‌اي كه مي‌توان گفت دشمن‌ترين اشخاص با مهدويت و حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ستمگران و سلطه‌جويان عالم‌اند.

امروز مستكبران و ستمگران، با اين عقيده، مخالف و دشمن‌اند و مي‌دانند كه اين عقيده و باور ـ كه در دل مسلمانان، به‌ويژه در اعتقاد شيعه است ـ براي هدف‌هاي مستكبرانه آن‌ها مزاحم است. از اين رو چون اين انديشه را به زيان خود مي‌دانند ـ همواره، تلاش كرده‌اند تا آن را از زندگي مردم دور كنند و يا مفاهيم اعتقاد به مهدويّت را تحريف كنند.

2-3. تعصب‌هاي كور

در طول تاريخ گروه‌هايي بوده‌اند كه با پافشاري بي‌جا بر پندارها و گاهي باورهاي خود، در بيراهه و كژراهه گام زده‌اند. اينان با آنكه حقيقت‌هايي كه پيامبران الهي بيان كرده‌اند را فراروي خود ديدند اما به خاطر « تعصب‌هاي كور» از پذيرش آن سر باز زدند و پس از آن به دشمني با آن قد برافراشتند.

خداوند متعال لجبازي برخي را در برابر حق را اين‌گونه توصيف كرده است:

{ وَ إِنْ يَرَوْا كِسْفاً مِنَ السَّماءِ ساقِطاً يَقُولُوا سَحابٌ مَرْكُومٌ}؛[15] و اگر پاره سنگي را در حال سقوط از آسمان ببينند مي‏گويند: « ابري متراكم است».

كساني آنقدر لجوجند كه حقايق حسي را منكر مي‌شوند و سنگ‌هاي آسماني را به ابرهاي متراكم تفسير ‌مي‌كنند.

آري تاريكي گناه و هوا پرستي و دشمني و لجاجت چنان افق ديد انسان را تيره و تار مي‏كند كه حتي عاقبت كارش به انكار محسوسات مي‏كشد، و با اين حال اميدي براي هدايت او نيست.

اينان كساني‌اند كه به فكر و انديشه ارجي نمي‌نهند. به برهان و استدلال محكم بي اعتنا و صرفاً بر ايمان سطحي و تقليدي خويش پا فشاري مي‌كنند. شهامت تجزيه و تحليل را ندارند و از شنيدن حق و پذيرفتن آن امتناع مي‌ورزند.

گروه فراواني از دشمنان حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و انديشه مهدويت، كساني‌اند كه صرفاً به خاطر تعصب بي‌جا مخالفت مي‌ورزند و از آن جهت آن را نمي‌پذيرند كه در منابع روايي شيعه آمده است.

2-4. ناآگاهي از حقيقت مهدويت

از افتخارات مهم اسلام دعوت انسان‌ها به انديشيدن و كسب آگاهي است. پيشوايان معصوم(علیهم السلام) نيز همواره پيروان خود را به خردورزي سفارش كرده‌اند تا مبادا هرگز در دام جهل و ناداني به انكار حقايق نرسند.

خداوند متعال دليل انكار آيات الهي را براي برخي به سبب جهل آنان دانسته اين‌گونه مي‌فرمايد:

{بَلْ كَذَّبُوا بِما لَمْ يُحيطُوا بِعِلْمِهِ...}؛[16] بلكه چيزي را دروغ شمردند كه به علم آن احاطه نداشتند ...

آن‌ها قرآن را به خاطر اشكالات و ايرادهايي انكار نمي‏كردند، بلكه تكذيب و انكارشان به خاطر اين بود كه از محتواي آن آگاهي نداشتند در واقع عامل انكار عدم آگاهي و جهل آن‌ها بود.

آموزه مهدويت نيز اين‌گونه است بخش قابل توجهي از كساني كه به دشمني با اين اعتقاد برخاسته‌اند به سبب ناآگاهي از حقيقت اين باور بوده است.[17]

  1. راهبرد دشمنان برابر مهدويت

امروزه دشمنانِ باورِ مهدويت، بيش از هركس ديگر، به عظمت و كارآيي اين اعتقاد پي برده‌اند از اين‌رو از هر راه كه بتوانند با اين اعتقاد دشمني مي‌كنند و در اين مبارزه از « راهبردهايي» بهره برده‌اند كه برخي از اين قرارند:

3-1. انكار

نخستين حربه و شگرد دشمنان در مواجهه با بحث مهدويت « انكار» آن است. اين انكار همواره با القاي شبهه‌هايي چون متولد نشدن حضرت، عدم امكان طول عمر و ... همراه بوده است.

  آنان مهدويت را برآمده و پاسخي خيالي به نابساماني‌ها و حوادث تاريك و ستم‌آلود زندگي دانسته‌اند در كساني كه از بسامان كردن زندگي خود ناتوانند. البته گاهي نيز آن را باوري وارداتي از ديگر اديان پنداشته‌اند. و پر روشن است كه اين انكار گستره‌اي وسيع‌تر از باور شيعي را هدف گرفته است.

3-2. تحريف

آنگاه كه دشمن در عرصه انكار چندان طرفي نبست، به راهبردي ديگر متوسل مي‌شود و آن تحريف است. او در قالب پذيرش اين باور، آن را به گونه‌هايي نادرست ارائه مي‌نمايد. و در اين عرصه نقش قلم به مزدان دين‌فروش بسيار داراي اهميت است، چه اينكه آنان با آشنايي با برخي از اين آموزه‌ها مي‌تواند نقاط ضعف آن را برجسته و به اهداف شوم دشمنان ياري رسانند.

3-3. تخريب

راهبرد ديگر دشمنان در برابر اين باور تخريب آن است. اين تخريب به‌طور عمده به دو صورت تحقق مي‌يابد.

3-3-1. القاي شبهه

آنان با بياني زيركانه برخي پرسش‌ها و شبهه‌ها، ذهن مخاطبان را دچار تشويش كرده، اين باور را مخدوش مي‌سازند.

سوكمندانه امروزه بخش قابل توجهي از اين شبهه‌ها از طرف مخالفان مكتب اهل البيت(علیهم السلام) ناجوانمردانه كساني را مورد هجوم قرار مي‌دهد كه از توانايي لازم براي تجزيه و تحليل مطالب برخوردار نيستند.

بي‌گمان آنان كه در برابر دانشمنداني بزرگ چون شيخ مفيد، سيد مرتضي و شيخ طوسي راه به جايي نبرده‌اند، انسان‌هاي عادي را مورد هجوم قرار مي‌دهند.[18]

البته پيشوايان معصوم ع موضع مؤمنان را در برابر شبهه افكني دشمنان به روشني بيان فرموده‌اند.

  امام هشتم از پدرانش(علیهم السلام) روايت كرده است كه پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:« وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ بَشِيراً لَيَغِيبَنَّ الْقَائِمُ مِنْ وُلْدِي بِعَهْدٍ مَعْهُودٍ إِلَيْهِ مِنِّي حَتَّى يَقُولَ أَكْثَرُ النَّاسِ مَا لِلَّهِ فِي آلِ مُحَمَّدٍ حَاجَةٌ وَ يَشُكُّ آخَرُونَ فِي وِلَادَتِهِ فَمَنْ أَدْرَكَ زَمَانَهُ فَلْيَتَمَسَّكْ بِدِينِهِ وَ لَا يَجْعَلْ لِلشَّيْطَانِ إِلَيْهِ سَبِيلًا بِشَكِّهِ فَيُزِيلَهُ عَنْ مِلَّتِي وَ يُخْرِجَهُ مِنْ دِينِي فَقَدْ أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ مِنْ قَبْلُ وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ الشَّياطِينَ أَوْلِياءَ لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ»؛[19]‏

  قسم به كسي كه مرا بشير مبعوث كرد به تحقيق كه امام قائم از فرزندان من است و طبق پيماني كه از جانب من بر عهده اوست غايب شود تا آنجا كه بيشتر مردم بگويند: خدا را در خاندان محمّد حاجتي نيست. و ديگران در اصل ولادت او شكّ كنند، پس هر كس در زمان او واقع شود بايستي به دين او متمسّك شود و به واسطه شكّ خود راه شيطان را باز نسازد تا شيطان او را از آئين من زايل ساخته و از دين من بيرون برد كه او پيشتر پدر و مادر شما را از بهشت بيرون كرد و خداي تعالي شيطان را ولي بي‌‏ايمانان قرار داده است.

3-3-2. تحقير و استهزا

  همواره در طول تاريخ يكي از جلوه‌هاي دشمني در برابر حق « مسخره كردن» حق[20] و باورمندان[21] به آن بوده است.

امروزه دشمنان بخشي از دشمني خود را در استهزاي اين باور نشان مي‌دهند. همان‌گونه كه در صدر اسلام چنين مي‌كردند.

خداوند اين برخورد دشمنان را اين‌گونه توصيف كرده است:

{إِنَّ الَّذينَ أَجْرَمُوا كانُوا مِنَ الَّذينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ}؛[22] [آري، در دنيا] كساني كه گناه مي‏كردند، آنان را كه ايمان آورده بودند به ريشخند مي‏گرفتند.

خنده‏اي تمسخرآميز و تحقير كننده، خنده‏اي كه از روح طغيان و كبر و غرور و غفلت ناشي مي‏شود، و هميشه افراد سبكسر مغرور در برابر مؤمنان با تقوا چنين خنده‏هاي مستانه داشته‏اند.

در آيه بعد دومين برخورد زشت آن‌ها را بيان كرده، مي‏ فرمايد:

{وَ إِذَا مَرُّواْ بهِمْ يَتَغَامَزُون‏}؛[23] و چون بر ايشان مي‏ گذشتند، اشاره چشم و ابرو با هم ردّ و بدل مي‏ كردند.

 كه البته دشمني دشمنان اسلام قابل قبول است ولي آنچه باعث تأسف مي‌شود دشمني مسلمانان با اين باور در بين پيروان مكتب اهل البيت(علیهم السلام) است كه رفتار برخي مسلمانان در اين زمينه مثال زدني است. غافل از اين كه بيشترين نفع را در اين جريان، دشمنان اسلام مي‌برند.

البته خداوند متعال براي تقويت قلب پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به او اطمينان مي‏دهد كه در برابر استهزاء كنندگان از وي حمايت مي‏كند، مي‏ فرمايد:

{إِنَّا كَفَيْناكَ الْمُسْتَهْزِئين}؛[24] كه ما [شرّ] ريشخندگران را از تو برطرف خواهيم كرد.

و در آيه‌اي ديگر مي‏ فرمايد:

{فَقَدْ كَذَّبُوا فَسَيَأْتيهِمْ أَنْبؤُا ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ}؛[25]  [آنان‏] در حقيقت به تكذيب پرداختند، و به زودي خبر آنچه كه بدان ريشخند مي كردند، بديشان خواهد رسيد.

3-4. جلوگيري از ترويج حق

از حربه‌هاي ديگر دشمنان در برابر گسترش حق و حقيقت جلوگيري از گسترش آن بوده است.

اين ابزار در زمان رسول گرامي اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) به گرفتن گوش‌هاي خود و يا ايجاد سرو صدا براي نشنيدن صداي قرآن بود.

{وَ قالَ الَّذينَ كَفَرُوا لا تَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآنِ وَ الْغَوْا فيهِ لَعَلَّكُمْ تَغْلِبُون‏}؛[26] و كساني كه كافر شدند گفتند: « به اين قرآن گوش مدهيد و سخن لغو در آن اندازيد، شايد شما پيروز شويد».

جنجال كنيد تا صداي دلنواز قرآن را نشنوند! اين يك روش قديمي براي مبارزه در برابر نفوذ حق است كه امروز نيز به صورت گسترده‏تر و خطرناكتري ادامه دارد كه براي منحرف ساختن افكار مردم‏ و خفه كردن صداي مناديان حق و عدالت، محيط را آن چنان پر از جنجال مي‏كنند، كه هيچكس صداي آن‌ها را نشنود، و با توجه به اينكه « و الغوا» از ماده « لغو» معني گسترده‏اي دارد و هر گونه كلام بيهوده ‏اي را شامل مي‏شود، وسعت اين برنامه روشن خواهد شد.

اگر چه امروزه سردمداران كفر به روشني توصيه به پرهيز از شنيدن صداي حق نمي‌كنند اما با گسترش فراوان امور لغو و بيهوده مانند فيلم‌هاي سينمايي و تلويزيوني مبتذل، بازي‌هاي رايانه‌اي و صدها ابزار ديگر به طور عملي جلوي انديشه در سخن حق را مي‌بندند.

3-5. جايگزيني

يكي ديگر از شگردهاي دشمنان توسل به امور « جايگزين» به جاي حق است.

آن‌ها كه نمي‌توانند علاقه فطري انسان‌ها را به حق و حقيقت از بين ببرند امور باطلي را در پوشش حق ارائه مي‌كنند.

خداوند در اين باره مي‌فرمايد:

{وَ إِذا تُتْلي‏ عَلَيْهِمْ آياتُنا قالُوا قَدْ سَمِعْنا لَوْ نَشاءُ لَقُلْنا مِثْلَ هذا إِنْ هذا إِلاَّ أَساطيرُ الْأَوَّلين}‏؛[27] و چون آيات ما بر آنان خوانده شود، مي‏ گويند: « به خوبي شنيديم، اگر مي‏خواستيم، قطعاً ما نيز همانند اين را مي‏گفتيم، اين جز افسانه‏هاي پيشينيان نيست».

يكي ديگر از كارهاي اساسي دشمن، در از بين بردن باور مهدويت، جايگزين كردن اشخاص و جريان‌هاي دروغين به جاي درست است.

تاريخ گواه آن است كه بسياري از مدعيان مهدويت، نيابت و ملاقات دست‌پروردگان و مزدوران دشمنان بوده‌اند.

و البته اين راهبرد دشمن در دوران حاضر در قالب فيلم‌ها سريال‌ها و بازي‌هاي هيجان‌آور رايانه‌اي با محوريت منجي به صورت مستقيم و غير مستقيم به علاقه‌مندان ارائه مي‌شود.

3-6. گمراه كردن پيروان

دشمنان همواره در صدد دست‌اندازي به پيروان مكتب اهل بيت(علیهم السلام) هستند و مي‌كوشند تا با آلوده كردن آنان به گناه، كيان و عظمت آنان را متزلزل كنند. نيازي به ذكر نيست كه امروزه دشمنان همه تلاش خود را در به انحراف كشاندن جوانان مسلمان و شيعه به كار مي‌برند چرا كه به اين نتيجه رسيده‌اند كه تا ايمان و اعتقاد آن‌ها ثابت و استوار باشد راه به جايي نخواهند برد.

آنان هزينه‌هاي سنگيني را صرف مي‌كنند تا مردم را از خداوند دور سازند.[28] و مهم‌ترين كار آنان در اين زمينه اشاعه فساد و تباهي است.[29]

  1. راه‌هاي مقابله با دشمن

در آيات قرآن و بيانات بزرگان دين ضمن اين‌كه دشمنان و دشمني‌هاي آن‌ها معرفي شده راه‌هاي مقابله با آنان نيز بيان شده است كه برخي از اين قرارند:

4-1. شكيبايي و تقواي الهي

خداوند وعده داده اگر مسلمانان « صبر و تقوا» پيشه كنند هرگز نيرنگ دشمنان به آنان هيچ آسيبي نمي‌رساند.

{... وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لا يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ بِما يَعْمَلُونَ مُحيطٌ}[30]؛ و اگر صبر كنيد و پرهيزگاري نماييد، نيرنگشان هيچ زياني به شما نمي‏رساند يقيناً خداوند به آنچه مي‏كنند احاطه دارد.

و اين سنت الهي است و مربوط به زماني غير از زمان ديگر نيست. امروزه نيز پيروان مكتب اهل البيت(علیهم السلام) به شدت نيازمند شكيبايي و پرهيز الهي‌‌اند.

4-2. مجهز شدن به تجهيزات مناسب

يكي ديگر از راه‌هاي مقابله با دشمنان را « فراهم آوردن همه امكانات مناسب» براي رويارويي با آنان است.

{وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّكُمْ وَ آخَرينَ مِنْ دُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ...}[31]؛ و هر چه در توان داريد از نيرو و اسب‌هاي آماده بسيج كنيد، تا با اين [تداركات‏]، دشمن خدا و دشمن خودتان و [دشمنان‏] ديگري را جز ايشان- كه شما نمي‏شناسيدشان و خدا آنان را مي‏شناسد- بترسانيد.

از آنجايي كه اين عرصه كارزار فرهنگي است سلاح مناسب خود را مي‌خواهد و مهم‌ترين سلاح در اين زمينه بالا بردن آگاهي و بصيرت است.

ج ـ مبارزه با زمينه‌هاي نفوذ دشمنان

دشمنان براي اين كه بتوانند نقشه‌هاي شوم خود را پياده كنند هميشه از راه دشمني وارد نمي‌شوند. گاهي با دراز كردن دست دوستي و در پس آن دشمني از ناآگاهي مسلمانان به اهداف خود مي‌رسند.

قرآن مجيد از اين نقشه‌هاي شوم همواره پرده برداشته، مسلمانان را از دوستي با كفار[32]، منافقان، يهود، نصارا[33] و ... پرهيز داده است.

امروزه نيز دشمنان با طرح شعارهاي بشر دوستانه به دنبال مسخ باورهاي مسلمانان هستند و متأسفانه امروزه ما شاهد دوستي برخي سران مسلمانان با آن‌ها هستيم.

4-3. مبارزه منفي با دشمنان

قرآن يكي از راه‌هاي عملي مبارزه با دشمنان را در بي‌توجهي به آن‌ها و « مبارزه منفي» دانسته است. در آنجا كه خطاب به پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) مي‌فرمايد:

{وَ لَا تُصَلّ‏ِ عَلي أَحَدٍ مِّنهُْم مَّاتَ أَبَدًا وَ لَا تَقُمْ عَلي‏ قَبرِْهِ  إِنهَُّمْ كَفَرُواْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ مَاتُواْ وَ هُمْ فَاسِقُون}؛[34] و هرگز بر هيچ مرده‏اي از آنان نماز مگزار و بر سر قبرش نايست، چرا كه آنان به خدا و پيامبر او كافر شدند و در حال فسق مُردند.

4-4. معرفي هرچه بيشتر دشمن

مرور زمان گاهي دشمن را از ياد انسان‌ها بويژه نسل نو به فراموشي مي‌برد. خدواند در آياتي هماره مسلمانان را به يادآوري چهره دشمن و دشمني‌هاي آن‌ها متذكر مي‌شود.[35]

امروزه چهره بسياري از دشمنان در پس نقابي از دوستي قرار گرفته و اين كار شناخت آنان را ـ بويژه براي جوانان ـ بسيار مشكل كرده است.

4-5. همكاري نكردن با دشمنان

آموزه‌هاي ديني و دستورات پيشوايان معصوم(علیهم السلام) همواره بر عدم همكاري با دشمنان در هر حد و اندازه‌اي كه باشد پافشاري كرده است. تا جايي كه كمترين مساعدت با آنان را گناهي بزرگ دانسته‌اند.

4-6. اتحاد و برادري

خداوند يكي از ابزارهاي مهم در برابر دشمن را « اتحاد و يكپارچگي» معرفي كرده است.

{ وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا...}؛[36] و همگي به ريسمان خدا چنگ زنيد، و پراكنده نشويد.

 بدون ترديد امروزه ما در برابر انسجام دشمنان عليه باورهاي ديني بيش از هر زمان ديگر نيازمند همدلي و اتحاد هستيم.

نتیجه:

به روشني مي‌توان گفت امروزه بر همه علاقه‌مندان به حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و معتقدان به او، به عنوان كساني كه در جبهه دفاع از اين باور حضور دارند، لازم است ضمن مقابله با فعاليت‌هاي دشمنان، همه حركات آنان را زير نظر داشته و هرگز از شيطنت‌هاي آنان غفلت نورزند.

پی‌نوشت‌ها:

[1]. ممتحنه (60) آيه 1و 2.

[2]. توبه (9) آيه 32.

[3]. مائده (5) آيه 82.

[4]. مائده (5) آيه 78.

[5]. مائده (5) آيه 70.

[6]. بقره (2) آيه 87.

[7].  مائده (5) آيه 78.

[8]. مائده (5) آيه 64.

[9]. همان.

[10]. نك: بقره(2)  آيات 8 تا 14.

[11]. نك: توبه(9) آيه 67 و منافقون(63) آيات 1 تا 8.

[12]. مائده (5) آيه51.

[13]. مائده(5) آيه 82.

[14]. امام سجاد(علیه السلام) فرمود: « حُبُّ الدُّنْيَا رَأْسُ كُلِّ خَطِيئَة»؛ محمد بن يعقوب كليني، الكافي، ج2، ص130، ح11. و نيز: آمدي، غرر الحكم و درر الكلم، ص142، ح2519.

[15]. طور (52) آيه 44.

[16]. يونس (10) آيه 39.

[17]. « البته نگارنده معترف است كه در ميان آموزه‌هاي روشن مهدويت بحث‌هاي آسيب‌زاي فراواني وارد شده كه سبب شده برخي به حقايق اين اعتقاد دست نيابند».

[18]. « متأسفانه هر سال شاهد نشر كتاب‌ها و جزواتي در دشمني با مكتب اهل البيت(علیهم السلام) در مراسم وحدت‌بخش حج هستيم. كه بي‌گمان در راستاي خشنودي صهيونيزم جهاني است».

[19]. شيخ صدوق، کمال الدين و تمام النعمة، ج1، ص 51.

[20]. حجر(15) آيه 11.

[21].  بقره(2) آيه 13.

[22]. مطففين (83) آيه 29.

[23]. همان، آيه30.

[24]. حجر (15) آيه 95.

[25]. شعرا (26) آيه 6.

[26]. فصلت (41) آيه 26.

[27]. انفال (8) آيه 31.

[28]. {إِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ لِيَصُدُّوا عَنْ سَبيلِ اللَّهِ ...}؛ بي‏گمان، كساني كه كفر ورزيدند، اموال خود را خرج مي‏كنند تا [مردم را] از راه خدا بازدارند... ؛ انفال(8) آيه 36.

[29]. {وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَري لَهْوَ الْحَديثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّخِذَها هُزُواً أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مُهينٌ}؛ و برخي از مردم كساني‏اند كه سخن بيهوده را خريدارند تا [مردم را] بي [هيچ‏] دانشي از راه خدا گمراه كنند، و [راه خدا] را به ريشخند گيرند براي آنان عذابي خواركننده خواهد بود. لقمان(31) آيه6.

[30]. آل عمران(3) آيه120.

[31]. انفال(8) آيه60.

[32]. آل عمران (3) آيه28.

[33]. مائده(5) آيه 51.

[34]. توبه(9) آيه 84.

[35]. نك: سوره منافقون، جمعه و ...

[36]. آل عمران(3) آيه 103.

- برگرفته از کتاب درسنامه مهدویت(3)