logo ارائه مقالات و محتوای مهدوی
سوگواره امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)

مقدمه:

زيارت « ناحيه مقدسه»[1]، سوگ‌نامه تأثّرانگيز و مرثيه سوز‌ناك امام مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در رثای امام حسين (علیه السلام) است كه عاشقان و شيفتگان اهل بيت(علیهم السلام) در روز عاشورا و غير عاشورا آن را زمزمه مى‌كنند.[2]

امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، زائر و مرثيه‌سرا و وارث حسين(علیه السلام) است؛ كسى كه زمان در تحت اختيار او و تمام لحظه‌ها در مقابل نگاه او است و همواره با نگاهى نافذ، جاى‌جاى دشت بلا و لحظه به لحظه حماسه عاشورا و سختى و تلخى واقعه طف را مشاهده، و سوز عطش و سوزش سيلى و تازيانه را بر پيكر عاشورائيان لمس مى‌كند.

زيارت‌شونده هم، كسى است كه نامش رباينده دل،‌ و صحن و سرايش، آتش‌افروز جان‌ها و حرمش، آرامگاه قلب‌ و تماشاگه رازهاست.

در حقيقت، اين زيارت، آموزه‌هايى از عشق، معرفت، عرفان، سوز، حماسه و توسل است. این زیارت، در عين حالی كه مرثيه است و به بیان عمق فاجعه كربلا می‌پردازد، مسئوليت‌آفرين و حركت‌ساز نیز مى‌باشد و از این رو، بر سفيران هدايت عاشورايى شايسته و بايسته است كه با عنايت بيشترى به اين زيارت توجّه كنند و جايگاه والاى اين زيارت را در مجالس حسينى متذكر شوند.

سيماى زيارت

اين زيارت شامل ده بخش كلّى است:

1. سلام

اين نام الهى[3] و زمزمه بهشتيان[4]، رمز گشايش و سلامتى است. سلام، کم کردن فاصله‌ها و نشانه نزدیکی قلوب است؛ از این رو، در طلیعه تمامی زیارات، « سلام» وارد شده است.

سلام های این زیارت، از غالب زیارات دیگر، بیشتر است و در یک تقسیم‌بندی کلی، می‌توان آن‌ها را در چهار محور قرار داد:[5]

الف. سلام بر انبياى الهى(علیهم السلام)

در ابتداى اين زيارت، نام 23 تن از انبياى الهى(علیهم السلام) ذكر شده است كه سلام بر آن‌ها و اعتراف به مقامات و فضايل آنان، زائر را به جايگاه توحيد و نبوت، رهنمون مى‌سازد. در اين رابطه، دقت به دو نكته، ضرورى است:

يكم. معدن تمام حسن و جلالت‌ها، ذات اقدس الهى است و « نبوّت» رشته پيوند خلق و خالق است و استحكام آن، به امر « ولايت» مى‌باشد كه در دنباله، به آن اشاره شده است.

دوّم. اغلب صفات ذكر شده‌ برای انبيا، يادآور رنج و محنت آن‌ها‌ست؛ مانند صبر ايوب و زكريا، شهادت يحيى (علیهم السلام)و...؛ که هیچ‌کدام، قابل مقايسه با مصايب كربلا نيست.

ب. سلام بر اولياى دين(علیهم السلام)

امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در سه قسمت از اين زيارت، به زائر، درس و پيام امام‌شناسى می‌دهد:

يك. در اوايل زيارت؛ که بعد از سلام بر پيامبران آمده است: « السَّلَامُ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ الْمَخْصُوصِ بِأُخُوَّتِهِ السَّلَامُ عَلَى فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ ابْنَتِهِ السَّلَامُ عَلَى أَبِي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ وَصِيِّ أَبِيهِ وَ خَلِيفَتِهِ السَّلَامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الَّذِي سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِه».

در اين قسمت، نام چهار تن از اصحاب كسا(علیهم السلام) با ذكر برخى از خصوصيات آنان، بيان شده است:

سلام بر امير مؤمنان، امام على(علیه السلام) كه تنها او شايستگى و افتخار برادرى با رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) را داشت.

سلام بر فاطمه(سلام الله علیها) كه دختر و پاره تن رسول خدا بود.

سلام بر امام حسن مجتبى(علیه السلام) كه جانشين پدر بزرگوار خود بود.

سلام بر حسين(علیه السلام)كه خونش را به اسلام هديه كرد.

دو. در قسمت دعا و مناجات؛ که در این قسمت، امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) امام‌شناسى را راه‌گشای توسل، معرفی می‌کنند. لذا زائر، خداوند تبارك و تعالى را به انوار طيبه معصومين(علیهم السلام) قسم مى‌دهد و نام امامان نور را - از امام على(علیه السلام) تا امام حسن عسگرى(علیه السلام)- ذكر می‌کند و سپس درخواستش را عرضه مى‌دارد.

سه. در دعاى قنوتِ نماز این زیارت؛ که دوباره ياد ائمه(علیهم السلام)شكوفا مى‌شود. ويژگی‌هایی که در این قسمت، برای پنج‌تن ‌آل‌عبا ذکر می‌شود، بسيار حائز اهميت است.

ج. سلام بر روح زيارت، امام حسين(علیه السلام)

در زيارات‌ ديگر، سلام بر سالار شهيدان، يك‌جا و به صورت كلى آمده است؛ ولى در اين زيارت، سلام، گاهى همراه با ذكر فضايل و عملكرد آن حضرت و گاه بر اعضا و جوارح ایشان بيان می‌شود.

ذكر فضايل و مناقب حضرت سيدالشهدا(علیه السلام)

« السَّلَامُ عَلَى مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ فِي سِرِّهِ وَ عَلَانِيَتِهِ»؛ « سلام بر كسى كه در آشكار و نهان اطاعت خدا كرد».

« السَّلَامُ عَلَى مَنْ جَعَلَ اللَّهُ الشِّفَاءَ فِي تُرْبَتِهِ»؛ « سلام بر آقايى كه خداوند، شفا را در تربت او قرار داده است».

« السَّلَامُ عَلَى مَنِ الْإِجَابَةُ تَحْتَ قُبَّتِهِ»؛ « سلام بر بزرگوارى كه دعا زير گنبد او اجابت مى‌شود».

« السَّلَامُ عَلَى مَنِ الْأَئِمَّةُ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ »؛[6].« سلام بر كسى كه امامان از فرزندان او هستند».

« السَّلَامُ عَلَى ابْنِ خَاتَمِ الْأَنْبِيَاء»؛ «سلام بر فرزند خاتم پيامبران».

« السَّلَامُ عَلَى مَنْ بَكَتْهُ مَلَائِكَةُ السَّمَاء»؛ « سلام بر كسى كه ملائكه آسمان، بر او گريه كردند».

سلام بر اعضا و جوارح امام حسین(علیه السلام):

« السَّلَامُ عَلَى الشَّيْبِ الْخَضِيبِ»؛ « سلام بر محاسن به خون خضاب شده».

« السَّلَامُ عَلَى الْخَدِّ التَّرِيب‏»؛ « سلام بر گونه خاك آلود».

« السَّلَامُ عَلَى الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضِيبِ»؛ « سلام بر لبى كه با نى زده شد».

« السَّلَامُ عَلَى الرَّأْسِ الْمَرْفُوعِ »؛ « سلام بر سرى كه بالاى نيزه رفت».

« السَّلَامُ عَلَى الْأَجْسَامِ الْعَارِيَةِ فِي الْفَلَوَات»؛ « سلام بر اجسادى كه برهنه در بيابان رها شدند».

نكته قابل دقّت در اين فرازها، تبیین عمق فاجعه و شدت ظلم يزيديان و مظلوميت اهل‌بيت(علیهم السلام) است و به راستی، شمشير منتقم امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در روز ظهور، پاسخ مناسبی برای اين ظلم‌هاست.

د. سلام بر حسينيان

ياران امام حسين(علیه السلام)، اصحابی فداکار بودند كه در رأس اصحاب و ياران تمام انبيا و اوليا(علیهم السلام) بوده و هستند؛ همان‌طور كه امام حسين(علیه السلام) فرمود: « فَإِنِّي لَا أَعْلَمُ أَصْحَاباً أَوْفَى وَ لَا خَيْراً مِنْ أَصْحَابِي»[7]؛ « من اصحابى با وفاتر و بهتر از اصحاب خود سراغ ندارم».

امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) بر صحابه پاك‌باز و سربازان مخلص امام حسین(علیه السلام)، سلام‌هايى دارد كه به زائران می‌آموزد براى ياورى ولى زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، چگونه بايد بود:

« السَّلَامُ عَلَى النُّفُوسِ الْمُصْطَلَمَاتِ »؛ « سلام بر بدن های به زنجير كشيده و اسير شده».

« السَّلَامُ عَلَى الْأَرْوَاحِ الْمُخْتَلَسَاتِ »؛ « سلام بر روح های به پنهانى برده شده».

« السَّلَامُ عَلَى الْأَجْسَادِ الْعَارِيَاتِ »؛ « سلام بر پيكرهاى عريان».

« السَّلَامُ عَلَى الْجُسُومِ الشَّاحِبَاتِ»؛ « سلام بر جسم‌هاى نحيف و رنگ‌باخته».

« السَّلَامُ عَلَى الْأَبْدَانِ السَّلِيبَة »؛ « سلام بر بدن‌هاى مسلوب و عريان».

« السَّلَامُ عَلَى الْمُجَدَّلِينَ فِي الْفَلَوَاتِ »؛ «سلام بر جنگاوران بيابان».

« السَّلَامُ عَلَى النَّازِحِينَ عَنِ الْأَوْطَان»؛ « سلام بر دور افتادگان از وطن خويش».

2. دل‌دادگى حضرت مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به امام حسين(علیه السلام)

توفیق درک محضر امام حسين(علیه السلام) و يارى کردن او، از بزرگ‌‌ترين توفيقات الهى بود كه نصيب برخى از خواص عصر امام حسين(علیه السلام) شد.

امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) نيز که عاشق جد بزرگوار خود و مشتاق خدمت به او است، چنین مى‌فرمايد:

« فَلَئِنْ أَخَّرَتْنِي الدُّهُورُ وَ عَاقَنِي عَنْ نُصْرَتِكَ الْمَقْدُورُ وَ لَمْ أَكُنْ لِمَنْ حَارَبَكَ مُحَارِباً وَ لِمَنْ نَصَبَ لَكَ الْعَدَاوَةَ مُنَاصِباً فَلَأَنْدُبَنَّكَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً وَ لَأَبْكِيَنَّ عَلَيْكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما»؛ « اگر روزگار مرا به تأخير انداخت و مقدّرات، مرا از يارى و نصرت تو در روز عاشورا باز داشت، اکنون، هر صبح و شام بر تو ندبه مى‌كنم و به جاى قطرات اشك، بر تو خون مى‌گريم».

3. اوصاف، ويژگی‌ها و سيرت امام حسين(علیه السلام)

امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در اين زیارت، امام حسين(علیه السلام) را داراى اخلاق نيكو (رَضِيَّ الشِّيَم)، سوابق درخشان (عَظِيمَ السَّوَابِق)، حسب و نسب شريف و ارزشمند (شَرِيفَ النَّسَب، مُنِيفَ الْحَسَب) و منقبت‌‌هاى فراوان (كَثِيرَ الْمَنَاقِب) معرفی می‌کند. در ادامه به بخشی از اين فضايل اشاره مى‌شود:

الف. فعاليت‌هاى اجتماعى

« اَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاةَ وَ آتَيْتَ الزَّكَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ الْعُدْوَان... وَ سَنَنْتَ السُّنَنَ وَ أَطْفَأْتَ الْفِتَنَ وَ دَعَوْتَ إِلَى الرَّشَادِ وَ أَوْضَحْتَ سُبُلَ السَّدَاد... وَ لِعِمَادِ الدِّينِ رَافِعاً وَ لِلطُّغْيَانِ قَامِعاً وَ لِلطُّغَاةِ مُقَارِعاً وَ لِلْأُمَّةِ نَاصِحا... تَحُوطُ الْهُدَى وَ تَنْصُرُهُ وَ تَبْسُطُ الْعَدْلَ وَ تَنْشُرُهُ وَ تَنْصُرُ الدِّينَ وَ تُظْهِرُهُ وَ تَكُفُّ الْعَابِثَ وَ تَزْجُرُهُ تَأْخُذُ لِلدَّنِيِّ مِنَ الشَّرِيفِ وَ تُسَاوِي فِي الْحُكْمِ بَيْنَ الْقَوِيِّ وَ الضَّعِيف»؛

« اى حسين! گواهى مى‌دهم كه تو نماز را بر پا داشته و زکات را پرداخته‌ای؛ به نیکی‌ها امر کرده‌ای و از منکرات و دشمنی‌ها، نهی کرده‌ای. سنت‌ها را انجام داده‌ای و آشوب‌ها را فرو نشانده‌اى. مردم را به سوی رشد و تعالی فراخوانده‌ای و راه‌های صلاح را روشن و مبين ساخته‌ای. بر پا دارنده پايه و اساس دين، در هم كوبنده طغيان و سركشى، تو بر طغيان‌گران، سخت‌گیر و بر امت، نصیحت‌گر، نگاهبان هدايت و ياور دين، گستراننده عدالت و ياري‌گر و نمايان‌گر دين بودى. کسی که دين را‌ به بازی گرفته بود از كارش باز داشته و او را منع نمودى. حق زير‌دستان را از مواليشان گرفتی و در قضاوت، بين قوى و ضعيف به مساوات رفتار كردى».

ب. مطيع بودن

امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، در این قسمت به زائر مى‌آموزد که: بايد مطيع مولاى خود باشد:

« وَ كُنْتَ لِلَّهِ طَائِعاً وَ لِجَدِّكَ مُحَمَّدٍ ص تَابِعاً وَ لِقَوْلِ أَبِيكَ سَامِعاً وَ إِلَى وَصِيَّةِ أَخِيكَ مُسَارِعا»؛

«شما همواره نسبت به خدا، فرمانبردار، نسبت به جدت محمد(صلی الله علیه و آله م سلم)، پيرو و نسبت به فرموده پدرت، مطيع و شنوا بودى و وصيت و سفارش برادر را به انجام رساندى».

ج. در خدمت مردم و اسلام

« كُنْتَ رَبِيعَ الْأَيْتَامِ وَ عِصْمَةَ الْأَنَامِ وَ عِزَّ الْإِسْلَامِ وَ مَعْدِنَ الْأَحْكَامِ وَ حَلِيفَ الْإِنْعَامِ سَالِكاً فِي طَرِيقَةِ جَدِّكَ وَ أَبِيكَ... وَ لِلْإِسْلَامِ عَاصِماً وَ لِلْمُسْلِمِينَ رَاحِماً وَ لِلْحَقِّ نَاصِراً وَ عِنْدَ الْبَلَاءِ صَابِراً وَ لِلدِّينِ كَالِئاً وَ عَنْ حَوْزَتِهِ مُرَامِيا»؛

« تو بهار يتيمان، ملجأ و پناهگاه مردم، عزّت اسلام، كانون احكام، هم‌پيمان بخشش و نيكو‌كارى و رهرو راه جدّ و پدرت بودى. حافظ اسلام، نسبت به مسلمين، مهربان و برای حق، یاور بودی. در هنگام بلا، صبور و بردبار، محافظ دين و نگهبان آن بودی».

د. عبوديت

« كُنْتَ لِلرَّسُولِ وَلَداً وَ لِلْقُرْآنِ سَنَداً وَ لِلْأُمَّةِ عَضُداً وَ فِي الطَّاعَةِ مُجْتَهِداً حَافِظاً لِلْعَهْدِ وَ الْمِيثَاقِ نَاكِباً عَنْ سَبِيلِ الْفُسَّاقِ تَتَأَوَّهُ تَأَوُّهَ الْمَجْهُودِ طَوِيلَ الرُّكُوعِ وَ السُّجُودِ زَاهِداً فِي الدُّنْيَا زُهْدَ الرَّاحِلِ عَنْهَا نَاظِراً إِلَيْهَا بِعَيْنِ الْمُسْتَوْحِشِ مِنْهَا...»؛

 « اى حسين! تو براى رسول خدا، فرزند، براى قرآن، سند و براى امت، بازوي پرتوان بودی. در اطاعت خدا، تلاش‌گر و نسبت به عهد و پيمان، حافظ و مراقب بودى. از راه فاسقان سر بر مى‌تافتى و هر چه توان داشتى، در راه احياى احكام خداوند، بذل می‌نمودى. آه مى‌‌كشيدى؛ آه آدمى كه به رنج و زحمت افتاده است. ركوع و سجود طولانى داشتى. نسبت به دنيا، زاهد و پارسا بودى و با ديده‌ى وحشت‌زده به آن نگاه مى‌كردى».

امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در اين عبارت جامع، جد بزرگوار خود، امام حسين(علیه السلام) را با ده عنوان وصف كرده است كه به نحو مستقيم يا غيرمستقيم، عبوديت حضرتش را بازگو مى‌كند:

امام حسين(علیه السلام)  فرزند رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)است.

او سند و پشتوانه قرآن (یعنی روح قرآن) است.

امامت، قوام اسلام است و امام حسين(علیه السلام) ، بازوى پر‌توان امت و دين اسلام، در همه اعصار می‌باشد.

در راه اطاعت پروردگار، سخت‌كوش و تلاش‌گر بود.

با خدا و خلق او در عهد و پيمان، استوار و با وفا بود.

از راه و روش فاسقان روى‌‌گردان بود و از راه مسامحه و مداهنه وارد نمى‌شد.

آه امام حسين(علیه السلام) دردمندانه بود؛ مانند كسى كه بار سنگينى از غصه در دل دارد و درد سينه‌اش جراحتى التيام‌ناپذير است.

آن حضرت ركوع و سجده‌هاى طولانى داشت.

نسبت به دنيا زاهد و بى‌علاقه بود.

در حالی‌که نظر ديگران به دنيا، نظر عاشقانه و دل‌پسندانه است، نظر آن حضرت به دنيا، مانند انسان وحشت‌زده بود.

4. طرح نهضت و زمينه قيام

هر واقعه و انقلابى كه در جهان به وقوع مى‌پيوندد، نتيجه علل و عواملى است كه در به وجود آمدن آن، نقش به سزايى داشته‌اند. پيدايش پديده عاشورا نيز مرهون علل و عواملى است كه رهبر اين قيام، امام حسين(علیه السلام)، اين علل را بازگو فرموده؛ که فساد دستگاه خلافت و رهبرى، ظهور بدعت‌ها، انحطاط اخلاقى و خطر بازگشت به جاهليت، بى‌عدالتى و گسترش ظلم و منكرات[8] و... از آن جمله‌، محسوب می‌شود.

امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) دراين خصوص، خطاب به جد بزرگوارش مى‌فرمايد:

«حَتَّى إِذَا الْجَوْرُ مَدَّ بَاعَهُ وَ أَسْفَرَ الظُّلْمُ قِنَاعَهُ وَ دَعَا الْغَيُّ أَتْبَاعَهُ وَ أَنْتَ فِي حَرَمِ جَدِّكَ قَاطِنٌ وَ لِلظَّالِمِينَ مُبَايِنٌ جَلِيسُ الْبَيْتِ وَ الْمِحْرَابِ مُعْتَزِلٌ عَنِ اللَّذَّاتِ وَ الْأَحْبَابِ تُنْكِرُ الْمُنْكَرَ بِقَلْبِكَ وَ لِسَانِكَ عَلَى حَسَبِ طَاقَتِكَ وَ إِمْكَانِك ثُمَّ اقْتَضَاكَ الْعِلْمُ لِلْإِنْكَار وَ أَلْزَمَكَ أَنْ تُجَاهِدَ الْكُفَّارَ فَسِرْتَ فِي أَوْلَادِكَ وَ أَهَالِيكَ وَ شِيعَتِكَ وَ مَوَالِيكَ وَ صَدَعْتَ بِالْحَقِّ وَ الْبَيِّنَةِ وَ دَعَوْتَ إِلَى اللَّهِ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ أَمَرْتَ بِإِقَامَةِ الْحُدُودِ وَ طَاعَةِ الْمَعْبُودِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْخِيَانَةِ وَ الطُّغْيَانِ فَوَاجَهُوكَ بِالظُّلْمِ وَ الْعُدْوَان»؛

« تا آن‌گاه كه ظلم و بيداد، دست از آستين بيرون آورد و با سلاح به ميدان آمد و گمراهان، در ضلالت خود غرق شدند؛ در حالى كه تو در حرم جدت ساكن، و از ستمگران دورى گزيده بودى، در خانه و محراب به سر می‌بردی و از اميال و شهوات بر كنار و با قلب و زبان و به مقدار توان، از منکرات، نهی می‌کردی. آن‌گاه كه موقعيت مقتضى گرديد، پرچم مخالفت برداشته، و با مخالفان كارزار كردى. با فرزندان و خاندان و پيروان و دوستان به راه افتاده، و با حكمت و پند و اندرزهاى نيكو، [مردم را] به سوى خداوند خوانده و به بر پا داشتن حدود و فرمانبرى از معبود، امر نمودى و از پليدى و سركشى باز داشته و با ظلم و ستم مقابله كردى».

5. توصيف صحنه كربلا

اين بخش، نقطه اوج اين مرثيه جان‌سوز است و هر انسانى كه توصيف اين صحنه‌ها را مى‌شنود، سیل اشك و طوفان غم و اندوه، امان او را مى‌بُرد. امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)در اين قسمت مى‌فرمايد:

« فَجَاهَدْتَهُمْ بَعْدَ الْإِيعَازِ لَهُمْ وَ تَأْكِيدِ الْحُجَّةِ عَلَيْهِمْ فَنَكَثُوا ذِمَامَكَ وَ بَيْعَتَكَ وَ أَسْخَطُوا رَبَّكَ وَ جَدَّكَ وَ بَدَءُوكَ بِالْحَرْب... وَ أَمَرَ اللَّعِينُ جُنُودَهُ فَمَنَعُوكَ الْمَاءَ وَ وُرُودَه‏... وَ رَشَقُوكَ بِالسِّهَامِ وَ بَسَطُوا إِلَيْكَ الْأَكُفِّ لِلِاصْطِلَام... فَأَحْدَقُوا بِكَ مِنْ كُلِّ الْجِهَاتِ وَ أَثْخَنُوكَ بِالْجِرَاح... حَتَّى نَكَسُوكَ عَنْ جَوَادِك هَوَيْتَ إِلَى الْأَرْضِ طَرِيحاً ظَمْآنَ جَرِيحاً تَطَؤُكَ الْخُيُولُ بِحَوَافِرِهَا وَ تَعْلُوكَ الطُّغَاةُ بِبَواتِرِهَا... وَ الشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَى صَدْرِكَ وَ مُولِغٌ سَيْفَهُ عَلَى نَحْرِكَ قَابِضٌ عَلَى شَيْبَتِكَ بِيَدِهِ ذَابِحٌ لَكَ بِمُهَنَّدِه...».

« پس از آن كه آنان را از كار خود باز داشته و حجت و دليل را برايشان تأكيد نمودى؛ بيعتت را شكسته و بر پروردگار و جدّت خشم نموده و با تو جنگيدند...و آن شخص ملعون به لشگريانش دستور حمله داد. تو را از آب و وارد شدن به آن باز داشتند... تيرها و سنگ‌ها را به طرف تو پرتاب كرده و دست‌هاى جنايتكارشان را براى نابوديت گشودند... پس از هر سو تو را محاصره كرده و زخم‌های عميق بر تو وارد ساختند... تا اين كه تو را از اسبت انداختند و تو، مجروح، بر زمين افتادى. اسب‌ها با سم‌هايشان بر تو تازيدند و ستمگران، شمشيرهاى برّانشان را بر تو فرود آوردند... شمر بر روى سينه‌ات نشست و شمشيرش را بر گودى زير گلوى تو فرو برد و در حالی‌که محاسنت را با دستش گرفته بود، سرت را با شمشير خود بريد».

6. مرثيه و مصيبت بعد از عاشورا

« وَ رُفِعَ عَلَى الْقَنَاةِ رَأْسُكَ وَ سُبِيَ أَهْلُكَ كاَلْعَبِيدِ وَ صُفِّدُوا فِي الْحَدِيدِ فَوْقَ أَقْتَابِ الْمَطِيَّاتِ تَلْفَحُ وُجُوهَهُمْ حَرُّ الْهَاجِرَاتِ يُسَاقُونَ فِي الْبَرَارِي وَ الْفَلَوَاتِ أَيْدِيهِمْ مَغْلُولَةٌ إِلَى الْأَعْنَاقِ يُطَافُ بِهِمْ فِي الْأَسْوَاق»؛

« سرت بر بالاى نيزه قرار داشت و خانواده‌ات همچون بندگان اسير، در غل و زنجير قرار گرفتند. در فراز پالان‌های چهارپايان، چهره‌ شان از گرماى ظهر تابستان مى‌سوخت و در بيابان‌ها و دشت‌هاى پهناور، پيش برده مى‌شدند، دست‌هايشان به گردن‌هايشان آويخته و در بازارها آنان را مى‌‌گرداندند».

7. بازتاب اين واقعه در اسلام

وقتی که « اذا مات العالم ثلم فى الاسلام ثلمة لا يسدها شىء»؛ جهان، پس از شهادت امام حسين(علیه السلام)  چگونه خواهد بود؟!

امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، اين ضايعه عُظمى را مساوى با كشتن اسلام بيان مى‌فرمايد:

« فَالْوَيْلُ لِلْعُصَاةِ الْفُسَّاقِ لَقَدْ قَتَلُوا بِقَتْلِكَ الْإِسْلَامَ وَ عَطَّلُوا الصَّلَاةَ وَ الصِّيَامَ وَ نَقَضُوا السُّنَنَ وَ الْأَحْكَامَ وَ هَدَمُوا قَوَاعِدَ الْإِيمَانِ وَ حَرَّفُوا آيَاتِ الْقُرْآنِ وَ هَمْلَجُوا فِي الْبَغْيِ وَ الْعُدْوَانِ لَقَدْ أَصْبَحَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَوْتُوراً وَ عَادَ كِتَابُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَهْجُوراً وَ غُودِرَ الْحَقُّ إِذْ قُهِرْتَ مَقْهُوراً وَ فُقِدَ بِفَقْدِكَ التَّكْبِيرُ وَ التَّهْلِيلُ وَ التَّحْرِيمُ وَ التَّحْلِيلُ وَ التَّنْزِيلُ وَ التَّأْوِيلُ وَ ظَهَرَ بَعْدَكَ التَّغْيِيرُ وَ التَّبْدِيلُ وَ الْإِلْحَادُ وَ التَّعْطِيلُ وَ الْأَهْوَاءُ وَ الْأَضَالِيلُ وَ الْفِتَنُ وَ الْأَبَاطِيل»؛

 « پس واى بر سركشان گنه‌كار که به كشتنت، اسلام را كشتند و نماز و روزه را بيهوده و مهمل گذاشتند. سنت‌ها و احكام را شكستند و پايه‌های ايمان را نابود كردند. آيات قرآن را تحريف، و در فساد و دشمنى، سخت تلاش نمودند. کتاب خدا رها شد و به حق، خيانت گرديد. با رفتن تو، تكبير، تهليل، تحريم، تحليل، تنزيل و تأويل از ميان رفت. پس از تو تغيير، تبديل، بى‌دينى، كفر، خواهش‌هاى نفسانى، گمراهى‌ها، آشوب‌ها، بيهودگى‌‌ها و باطل‌ها آشكار شد».

8. بازتاب اين مصيبت در كائنات و موجودات

عظمت اين مصيبت، به نحوى بود كه سرتاسر هستى را عزادار کرد و به ماتم و سوز و ندبه نشاند. امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در اين رابطه مى‌فرمايد:

« فَانْزَعَجَ الرَّسُولُ وَ بَكَى قَلْبُهُ الْمَهُولُ وَ عَزَّاهُ بِكَ الْمَلَائِكَةُ وَ الْأَنْبِيَاءُ وَ فُجِعَتْ بِكَ أُمُّكَ الزَّهْرَاءُ وَ اخْتَلَفَ جُنُودُ الْمَلَائِكَةِ الْمُقَرَّبِينَ تُعَزِّي أَبَاكَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ أُقِيمَتْ لَكَ الْمَأْتَمُ فِي أَعْلَى عِلِّيِّينَ وَ لَطَمَتْ عَلَيْكَ الْحُورُ الْعِينُ وَ بَكَتِ السَّمَاءُ وَ سُكَّانُهَا وَ الْجِنَانُ وَ خُزَّانُهَا وَ الْهِضَابُ وَ أَقْطَارُهَا وَ الْبِحَارُ وَ حِيتَانُهَا وَ الْجِنَانُ وَ وِلْدَانُهَا وَ الْبَيْتُ وَ الْمَقَامُ وَ الْمَشْعَرُ الْحَرَامُ وَ الْحِلُّ وَ الْإِحْرَام...»؛

« پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)، آشفته‌خاطر شد و قلب داغ‌دارش گريست و فرشتگان و پيامبران به او تسليت گفتند. به خاطر تو مادرت زهرا(سلام الله علیها)، سوگوار و مصيبت‌زده شد. فرشتگان مقرب، براى سوگوارى و تسليت گفتن به پدرت اميرمؤمنان(علیه السلام) ، نزد او مى‌رفتند و براي تو در اعلى علّيين، مجلس عزا و ماتم بر پا شد. فرشتگان عزادار شدند و آسمان و ساكنانش، بهشت و خزانه‌دارانش، و كوه‌های گسترده بر روى زمين و كرانه‌هايش، و درياها و ماهيانش، و جنيان و فرزندانشان و خانه خدا و مقام ابراهيم و مشعر الحرام و حلّ و احرام، براى تو گريستند».

خلق را نام حسينى به زبان مى‌بينم***هر كجا نام حسين، آه و فغان مى‌بينم

همه گويند حسين و همه دارند خروش***از غمش ولوله در كون و مكان مى‌بينم

همه گويند حسين و همه نالند ز درد***با حسين اين همه را عشق نهان مى‌بينم

همه گويند كه شد كشته بيداد، حسين***همه را نوحه كنان، تعزيه خوان مى‌بينم

9. نيايش و دعا در پيشگاه خداوند

چه زيبا و پر بها است كه عرض ارادت به ساحت مقدس سالار شهيدان(علیه السلام) ، وسيله‌اى براى ارتباط و انس با خداوند متعال قرار داده شود. « دعا»، موجب بينش و معرفت عميق، زمینه آرامش و سكون نفس، ملاک تشخيص رذايل از فضايل، محرك به سوى خوبى‌ها، باز دارنده از كژى‌ها، سازنده روح و روان و ايجاد كننده روح تعهدات اجتماعى است. انگاره‌های ياد شده، در اين بخش از اين زيارت مقدس، موج مى‌زند.

امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ضمن دعا به ما مى‌آموزد كه توسل به ائمه اطهار(علیهم السلام)  تنها راه رسیدن به خدا است. با سير در اين دعا مى‌آموزيم كه محور دعا چیست و چگونه باید دعا کنیم.

10. نماز زيارت

شايان توجّه است كه مكمل اين زيارت ـ خصوصاً قسمت اخير آن ـ نماز خاص زيارت است كه با سوره انبيا و حشر خوانده مى‌شود و داراى يك دعاى بسيار عالى، در قنوت است.

دو پرسش و پاسخ:

  1. چرا زيارت ناحيه در مفاتيح نيامده است؟

هر مؤلفی، با ديد خاصى به تدوين كتاب مى‌پردازد؛ مثلا سيد رضى - كه سخنان حضرت على(علیه السلام) را جمع‌آورى نموده- بيشتر در ادبيات و فصاحت و بلاغت خطبه‌ها، متمرکز بوده؛ لذا برخى از سخنان حضرت را نياورده است.

مؤلف مفاتيح الجنان نیز تمامی ادعیه و زیارات را جمع ننموده؛ مثلا از 54 دعاى صحيفه سجاديه، فقط دعاى « مكارم الاخلاق» را در مفاتیح الجنان، آورده است. البته محدث عالی مقام، شيخ عباس قمى(رحمة الله علیه) در كتاب نفس المهموم به فرازى از اين زيارت، استناد و اشاره كرده است.[9]

بنابراين شايد به خاطر طولانى بودن اين زيارت و ذكر « زيارت عاشورا» در مفاتيح الجنان، ايشان ذكر این زیارت را لازم ندانسته است.[10]

  1. آيا زيارت ناحيه مستند است؟

بله، اين زيارت از طريق يكى از نايبان خاص امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به دست برخى از اساتيد شيخ مفيد، و سپس به شيخ مفيد و سيد مرتضى و ابن‌مشهدى رسيده است. زيارت ناحيه، داراى سندهاى مختلف و معتبر بوده که در كتاب‌های اين سه بزرگوار، ثبت و ضبط گرديده است. متأخرين، از سيدبن‌طاووس تا زمان حال نيز، آن را نقل و صريحاً تأييد كرده‌اند.

ضمن آن‌كه مضامين اين زيارت، همسو با روايات و ساير زيارت‌ها است و عبارات گويا و معانى عميق و دقيقش، شاهد صدقى است كه اين زيارت از ناحيه معصوم، صادر شده است. چنان‌چه ابن‌مشهدى در كتاب المزار الكبير، اين زيارت را نقل نموده و در مقدمه كتابش فرموده است: « فقط احاديث مستند و صحيح را در اين كتاب مى‌آورم».[11]

نتیجه:

بر اساس آنچه بیان شد، اين زيارت، آموزه‌هايى از عشق، معرفت، عرفان، سوز، حماسه و توسل است، و در عين حالی كه مرثيه است و به بیان عمق فاجعه كربلا می‌پردازد، مسئوليت‌آفرين و حركت‌ساز نیز مى‌باشد و از این رو، بر سفيران هدايت عاشورايى شايسته و بايسته است كه با عنايت بيشترى به اين زيارت توجّه كنند.

پی‌نوشت‌ها:

[1]. در ميان زيارت هاى سالار شهيدان حضرت حسين(علیه السلام)، دو زيارت از ناحيه مقدسه رسيده

است: الف. زيارتى توسّط شيخ محمّد بن غالب اصفهانى، در سال 252 هـ براى ابومنصور بن عبدالمنعم بن نعمان بغدادى صادر شده، كه در اين زيارت نامه اسامى هشتاد نفر از اصحاب امام حسين(علیه السلام) آمده است. اين زيارت‌نامه با توجّه به تاريخ صدور آن مربوط به امام هادى(علیه السلام) است و از موضوع مقالة ما خارج خواهد بود. متن اين زيارت‌نامه در كتاب‌هاى زير آمده است: اقبال، صص 573 ـ 577؛ بحارالانوار، ج 45، صص 65 ـ 73 و ج 101، صص 269 ـ 274؛ عوالم، ج 17، صص 335 ـ 340؛ ناسخ التّواريخ، ج 3، ص‌17؛ كتاب الدعا والزيارة، صص 654 ـ 657؛ رمز المصيبة، ج 3، صص 4 ـ 10؛ انصارالحسين، صص 164 ـ 171. ب. زيارتى از ناحيه مقدسه توسط يكى از نوّاب آن حضرت رسيده است. اين زيارت نامه در منابع زير آمده است: شيخ مفيد، مزار، مخطوط؛ المزار الكبير، صص165 ـ 171بحارالانوار، ج101، صص317 ـ 328 ؛ كتاب الدعا والزيارة، صص 691 ـ 699؛ رمز المصيبة، ج 3، صص 10 ـ 38؛ الصحيفة الهادية، صص 203 ـ 227؛ الصحيفة المهدوية، صص 284ـ 325؛ كلمة الامام المهدى(علیه السلام)، صص 400ـ 454. براى این زيارت­نامه شروحى نوشته شده كه از آن جمله است: الذخيرة الباقية، محمدجعفر بن زين العابدين شاملى شيرازى، (فارسى)؛ الشمس الضّاحية، جمعى از علماء، (فارسى)؛ تحفه قائميه، حاج شيخ محمدباقر فقيه ايمانى (فارسى)؛ كشف داحية، برخى از علماء هند، (اردو)؛ همره نور، شرح زيارت ناحيه مقدسه، سيد هدايت اللّه طالقانى؛ سلام موعود، (بيان تحليلى و توصيفى زيارت ناحيه مقدسه)، دكتر محمد رضا سنگرى. (اين مطالب از كتاب‌نامه حضرت مهدى(علیه السلام)، صص 435، 820، تأليف على اكبر مهدى پور، برداشت شده است).

[2]. ر. ك: سيد هدايت اللّه طالقانى، همره نور (شرح زيارت ناحيه مقدسه)، ص‌73. (از اين كتاب ارزشمند، براى نوشتن اين مقاله، بسيار استفاده شده است).

[3]. « إِنَّ السَّلَامَ اسْمٌ مِنْ أَسْمَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل»؛ « لام، نامى از نامهاى خدا است»، بحارالانوار، ج 73، ص‌12.

[4]. « خالِدِينَ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ تَحِيَّتُهُمْ فِيها سَلام‏»؛ « به اذن پروردگارشان در آن‌جا جاودانه‌اند و

درودشان در آن‌جا سلام است»، سورة ابراهيم، آية 23

[5]. ناگفته نماند که سلام‌هایی دیگر مانند سلام بر ملائکة حرم امام حسین(علیه السلام)، فرزندان، برادران و اصحاب آن حضرت و... نیز در این زیارت مطرح است که به جهت اختصار، آن‌ها را ذکر نکردیم.

[6]. در روايتى آمده است: « أَنَّ اللَّهَ عَوَّضَ الْحُسَيْنَ ع مِنْ قَتْلِهِ أَرْبَعَ خِصَالٍ جَعَلَ الشِّفَاءَ فِي تُرْبَتِهِ وَ إِجَابَةَ

الدُّعَاءِ تَحْتَ قُبَّتِهِ وَ الْأَئِمَّةَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ»؛ « به درستى كه خداوند سبحان، در مقابل شهادت امام حسين(علی السلام)، سه موهبت به او عنايت كرد: شفاء را در تربتش، اجابت دعا را در زير گنبدش و ائمه: را از ذرّيه­اش قرار داد». (امالى طوسى، ج 1، ص‌317؛ بحارالانوار، ج 44، ص‌221). هم‌چنین نقل شده است که امام صادق(علیه السلام) و امام هادی(علیه السلام) به هنگام بيمارى­، دستور دادند شخصى به كربلا برود براى آن‌ها دعا كند. (بحارالانوار، ج 101، ص‌112

[7]. امالى طوسى، ص‌9؛ بحارالانوار، ج 44، ص‌392.

[8]. ر. ك: مقرم، مقتل الحسين، صص 39، 139، 183؛ بحارالانوار، ج 44، ص‌377.

[9]. نفس المهموم، ص‌233.

[10]. ر. ك: همره نور، صص 121 ـ 123

[11]. همان.

- برگرفته از کتاب از فرات تا فرات، مرکز تخصصی مهدویت، چاپ پنجم، 1389، ج2.

- پدید آورنده: حجت السلام و المسلمین محمدرضا فؤاديان