logo ارائه مقالات و محتوای مهدوی
ضرورت گفتگو از امام مهدي(علیه السلام) در منظر روايات

 

مقدمه:

اگر دنبال قرآن هستيم بايد در پناه قرآن ناطق امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف)‌ باشيم كه قرآن مجسم است اگر خود را دلداده اهل بيت مي‌دانيم. بايد زير پرچم سبز مهدي موعود جمع شويم كه او خلاصه امامت از امير مومنان تا امام حسن عسكري است. او فرزند عصمت زهرا است. او عصاره آدم تا خاتم است آري او عصاره تمام ره آورد انبياء و اوليا است.

مگر مي‌شود از معنويت و خدا و قرآن و نبوت و امامت و مهدويت سخن گفت و زير پرچم مهدي نرفت؟ مگر مي‌شود از عدالت حرف زد و دغدغه آن را نداشت؟ مگر مي‌شود اميد صادق داشت ولي منتظر نبود؟ مگر مي‌شود در جامعه پر تلاطم قرن بيست و يكم زندگي كرد ولي بدون مهدي و انتظار او به سر منزل مقصود رسيد؟

آري راه تمام كمالات روحي معنوي در گرو دلدادگي واقعي و انتظار صحيح مهدي موعود است. و بدون مهدي و مهدويت ما هيچ سرمايه‌اي نداريم و با داشتن او و ره آوردي كه همراه اوست به چيز ديگري در دنيا و آخرت نياز نداريم. بر این اساس، ضرورت گفتگو از مهدویت از منظر روایات می طلبد تا مباحثی پیرامون آن مطرح شود، نوشتار حاضر به این امر اختصاص یافته است.

 جنبه عقلي و يا عقلايي

بحث امامت و مهدويت فراتر از بحث‌هاي نقلي و عقيدتي داراي جنبه عقلي و يا حداقل عقلايي است.

الف) شكر ولي نعمت و واسطه فيض

اداي شكر ولي نعمت و توجه واسطه فيض از مقوله عقلي و فراتر از جنبه‌ نقلي است.

ايا انسان در كوتاهي خود نسبت به معرفت حجت بر حق خداوند مي‌تواند ادعاي عذر بكند؟ و معذور باشد؟ قطعا جاي عذر تراشي نيست.

امامي كه انسان و تمام بركات زندگي او و بلكه تمام موجودات با همه مواهبي كه استفاده مي‌كنند فهميده يا نفهميده سر سفره آن ولي الهي است به حكم عقل بايد در باره او بينديشد و تحقيق كند و به وظائف خود در قبال او دست يابد و به قدر توان جامه عمل بپوشاند.

در همين زمينه خوشبختانه مستندات نقلي هم داريم كه مويد يافته عقلي است.

«... الذي ببقائه بقيت الدنيا و بيمنه رزق الوري و بوجوده ثبتت الارض و السماء به يملا الله الارض قسطاً و عدلاً...».[1]

«آن عزيزي كه به بركت بقاي وجود او دنيا بقا دارد و به يمن وجود او خلق روزي داده مي‌شوند و به واسطه وجود او آسمان و زمين پا برجاست و خداوند متعال بوسيله ايشان زمين را پر از عدل و داد خواهد نمود...».

مهمتر از آن‌چه نقل شد در زيارت شريفه جامعه كبيره فقراتي داريم كه در اين زمينه بسيار رسا و گويا است.

« و... بكم فتح الله و بكم يختم و بكم ينزل الغيث و بكم يمسك السماء ان تقع علي الارض الا باذنه...».[2]

«آغاز و انجام آفرينش بوسيله شما است و نزول باران ببركت شما است. و بوسيله شما خداوند آسمان را نگهداشته تا بر زمين نيافتد مگر به اذن الهي».

اين عبارات و اشباه اين‌ها مويد لزوم توجه به ولي نعمت و واسطه فيض الهي است.

ب) انتخاب راهنما در مسير ناشناخته

انسان از مسير پر دامنه دنيا و عوالم قبل از آن و عوالم بعدي (برزخ، قيامت، و بهشت يا دوزخ) بي‌خبر است.

افراد بشر در زندگي دنيا براي رسيدن به مقصد در راهي كه نمي‌شناسند دنبال راهنما مي‌روند تا به سر منزل مقصود برسند. اين مطلب را همه، بالوجدان لازم و ضروري مي‌دانند و بدون راهنما در مسير نا آشنا قدمي بر نمي‌دارند چون ممكن است با هر قدمي از هدف دورتر شود.

پس چگونه ممكن است انسان در گهواره دنيا محتاج دليل و راهنما باشد ولي در اقيانوس بي‌كران هستي محتاج راهنما نباشد؟خداي مهربان براي مردمان هر زماني راهنمايي قرار داده و هيچ زماني خالي از حجت و دليل نبوده و نيست و نخواهد بود. به فرمايش امام باقر(علیه السلام) توجه بفرماييد:

«... يا ابا حمزه يخرج احدكم فراسخ فيطلب لنفسه دليلاً و انت بطرق السماء اجهل منك بطرق الارض فاطلب لنفسك دليلاً».

«اي ابا حمزه آنگاه كه يكي از شما براي طي چند فسرخ راه ناشناخته از شهر خود خارج مي‌شود دنبال راهنما مي‌گردد تا همراه او به مقصد برود. در حاليكه تو به راه‌هاي آسمان نا آگاه تري از راه‌هاي زمين، پس براي خودت در زندگي دنيا و آخرت راهنماي مناسب پيدا كن».

حال آيا امروز راهنمايي بجز قرآن و عترت سراغ داريد؟ آيا امروز دليل بر حقي غير از امام زمان كه قرآن ناطق و عصاره انبيا و اوليا است به ذهنتان مي‌رسد؟.

آيا وظيفه ما نيست كه دست در دست ايشان بگذاريم تا به هدف برسيم؟.

آيا عملا دنبال دستورات ايشان و اجداد طاهرين او هستيم يا نه؟.

خوشا به حال كساني كه بتوانند جواب مثبت داشته باشند.[3]

جنبه‌هاي اعتقادي

الف)‌ بحث و گفتگو از امام زمان(علیه السلام) به عنوان یک تكليف

امامت در تشيع از مقوله اعتقادات و اصول دين است و حلقه اخير اين سلسله پر خير و بركت، شمس وجود مهدي(علیه السلام) است. مگر مي‌شود كسي مسلمان پيرو قرآن و عترت باشد ولي بيگانه از مهدي و مهدويت نفس بكشد؟

لذا امام صادق(علیه السلام) فرمود: «نخن قوم فرض الله طاعتنا».[4]

ما (ائمه اطهار) قوم و گروهي هستيم كه خداوند اطاعت مان را واجب و فريضه قرار داده است.

و پر واضح است كه اطاعت از امام، فرع شناخت است. بنابراين شناخت امام تكليف است تا مقدمه اطاعت از او باشد. ضمنا در ادامه همين حديث،[5] اطاعت مفترضه به آيه «اولي الامر» و آيه ولايت {انما وليكم الله } گره خورده است. و بر آن آيات تطبيق شده است يعني مصداق ولايت و اطاعت اولي الامر در آيات فوق مصداقش ما (اهل بيت) هستيم.

ب.) بحث و گفتگو از امام زمان(علیه السلام) مکمل دين

شناخت امام و پيروي از او با كمال دين اسلام كاملا مرتبط است مگر نه اين است كه آيه اكمال دين در غدير خم در حجت الوداع رسول اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در باب امامت نازل شده است؟

{الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينًا}.[6]

«اين آيه هيچ توهمي را مجال نمي‌دهد و با صداي رسا و گويا فرياد مي‌زند كه اسلام و توحيد و نبوت بدون امامت و ولايت ناقص و ناتمام و غير مرضي خداوند است».

توجه به حديث امام باقر(علیه السلام) بعنوان مشتي از خروار در اين باب گويا است. «... قلت جعلت فداك فما معرفت الله قال تصديق الله عزوجل و تصديق رسوله و موالاة علي و الائتمام به و بالائمه الهدي و البرائه الي الله عزوجل من عدوهم هكذا يعرف الله عزوجل».[7]

(در باب معرفته خدا بحث شد) از امام پرسيدم: پس معرفت خدا چگونه است؟ فرمود: «تصديق خداوند و تصديق رسول خدا و موالات علي و پيروي از او و ائمة هدي و بيزاري از دشمنان آن‌ها كه خدا اينگونه شناخته مي‌شود.

ج) شناخت امام عصر(علیه السلام) شرط ضروري توحيد

جريان حديث سلسله الذهب امام علي بن موسي الرضا(علیه السلام) در نيشابور شاهد صدق اين مدعا است.

امام رضا(علیه السلام) از پدران خود از پيامبر از خداوند نقل مي‌كند كه: «... عن النبي يقول سمعت الله عزوجل يقول لا اله الا الله حصني فمن دخل حصني امن من عذابي فلما مرت الراحله نادانا، بشروطها و انا من شروطها».[8]

د)‌ بدون شناخت امام عصر(علیه السلام) شناخت خدا و نبي مكرم اسلام، و اعمال اثري نخواهد داشت

در اين زمينه به يك آيه و يك حديث اشاره مي‌كنيم تا اهميت شناخت امام روشن‌تر شود:

قران در آيه تبليغ مي‌فرمايد: {يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ...}.[9]

و اگر امر معرفي امامت علي(علیه السلام) را انجام ندهي پس رسالت الهي را انجام نداده‌اي.

حديث بسيار مفصل و گويايي در اين باره از امام صادق(علیه السلام) در كمال الدين است كه قسمتي از آن را مي‌آوريم:

«... او شهد بذلك -توحيد، نبوت، ولايت اميرالمومنين(علیه السلام)-، و لم يشهد ان الائمه من ولده حججي فقد جحد نعمتي و صغر عظمتي و كفر بآياتي و كتبي...».[10]

ه‍) خروج از جهالت عقيدتي و عملي

همچنانكه در مسير امامت و ولايت بودن از مقوله اعتقاد و ايمان و در صراط مستقيم قرار گرفتن است خروج از جاده امامت و ولايت حجت الهي در هر عصري مساوي با گرفتاري عقيدتي و فساد ايمان و بيهوده بودن تلاش‌هاي ديگر و در يك كلام، زندگي جهالت آميز خواهد بود.

در اين زمينه توجه به حديث زير كه شيعه و سني در مهمترين كتاب‌هاي خود آن را نقل كرده‌اند كفايت مي‌كند.

از پيامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده: «من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميته جاهلية».[11]

هر كس بميرد در حالي كه امام و حجت زمان خويش را نشناسد به مرگ جاهلي از دنيا رفته است.

وقتي مرگ كسي جاهلي تلقي گردد معلوم مي‌شود زندگي او جاهلي بوده زيرا هر كسي آنگونه مي‌ميرد كه زندگي مي‌كند. لذا ما در دعاها[12] داريم كه خدايا مرگ مرا جاهلي قرار مده و در كنار آن از معرفت خدا و پيغمبر و اولياء خدا صحبت شده است.

جنبة اخلاقي و تربيتي

توجه به امامت و مهدويت بطور ويژه آثار و بركات فراواني دارد كه از جمله آن‌ها آثار اخلاقي و تربيتي است كه به برخي از آن‌ها اشاره مي‌كنيم.

الف) معرفت امام شرط قبولي اعمال

حديث زيبايي از امام صادق(علیه السلام) نقل شده كه ضمن آن حديث فرموده‌اند: «لا يقبل الله من العباد عملاً الا بمعرفتنا».[13]

«خداوند هيچ عملي را از بندگان خود نمي‌پذيرد مگر به بركت معرفت ما».

يعني هر عمل صالحي از هر كسي سر بزند اگر عمل كننده، شناخت صحيحي از امامت و ولايت و مهدويت نداشته باشد عمل او هر چه باشد به درجه قبول نخواهد رسيد.

پس در پاي هر عملي بايد تاييد و امضاي امام زمان(علیه السلام) باشد تا به درجه قبول و پذيرش الهي برسد.

با توجه به مضمون حديث فوق و امثال آن كه كم نيستند انسان در هر عملي از كوچك و بزرگ خود را نيازمند ولي الهي و جلب نظر او مي‌بيند لذا با تمرين، همواره به ياد امام عصر(علیه السلام) خود خواهد بود و در نتيجه امام و ولي الهي هم همچو دوستي را فراموش نمي‌كند بلكه همواره مورد لطف و عنايت خويش قرار مي‌دهد.

ب)‌ انسان بيگانه از امام عصر(علیه السلام) بسان گوسفند جدا از گله نصيب گرگ مي‌شود

 حديث امام باقر(علیه السلام) در اين باب بسيار زيبا و گويا است.

«كل من دان الله عزوجل بعبادة يجهد فيها نفسه و لا امام له من الله فسعيه غير مقبول و هو ضال متحير والله شانيء (مبغض) لاعماله و مثله كمثل شاة ضلت عن راعيها و قطيعها... من اصبح من هذه الامه لا امام له من الله عزوجل ظاهر عادل اصبح ظالاً تانهاً و ان مات علي هذه الحالة مات ميتة كفر و نفاق».[14]

هر كس با عبادتي به خدا نزديك شود و خودش را به زحمت بيندازد در حالي كه امام و حجت الهي ندارد تلاشش مردود و بيهوده است و او گمراه وحيران است. و خدا از اعمال او خشمگين است و مثل او مثل گوسفندي است كه چوپان و گله را گم كرده است.... و هر كس از اين امت صبح كند در حاليكه امام بر حق الهي ندارد همچو شخصي گمراه و حيران است و اگر با اين حال بميرد به مرگ كفر و نفاق مرده است (مسلمان نمرده است).

اين حديث شريف واقعيت زندگي بدون امام بر حق را بسيار روشن و عريان بيان كرده است.

و ضمنا به جهت گمراهي در دو مثالي كه آورده اشاره كرده است كه انسان بدون حجت الهي بي‌سرپرست است در اقيانوس متلاطم زندگي و پيچ و خم‌هاي پيدا و پنهان آن و انساني كه نه خود توان اداره خود در زندگي بي‌كران دنيا و آخرت و عوالم مختلف زندگي را دارد و نه دليل و حجت آسماني دارد كه در قدم به قدم زندگي دنيا و آخرت در جنبه‌هاي فردي و اجتماعي دست او را بگيرد ناچار به بيابان گمراهي پا خواهد گذاشت و راه درمان اين درد، ملازمت با امام بر حق آسماني است كه امروز مهدي موعود(علیه السلام) موجود مي‌باشد.

ج) عرضه اعمال بر پيغمبر و ائمه اطهار(علیهم سلام)

{و قل اعملوا فسيري الله عملكم و رسوله و المومنون} توبه/135

روايات فرواني دلالت دارد كه اعمال بندگان شب و روز به امام عصر و زمان(علیه السلام) عرضه مي‌شود.

مرحوم كليني در اصول كافي بابي[15] به عنوان عرض الاعمال عنوان نموده و شش حديث در اين باب گرد آورده است. كه در اكثر آن‌ها بحث عرض اعمال با آيه فوق مورد استشهاد فرا گرفته است. طبق اين روايات اعمال بندگان اعم از صالح و غير صالح بر پيغمبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه اطهار(علیهم السلام) عرضه مي‌شود.

بديهي است كه اعمال ما هم بر امام زما(علیه السلام) عرضه مي‌گردد كه توجه به اين مسئله آثار و بركات فراوان دارد و مراقبت از خطا و گناه با اين توجه به حداقل رسيده ودر نهايت، انسان به طهارت معنوي و احساس حضور در محضر ولي الله الاعظم خواهد رسيد. ان شاء الله.

د)‌ امام ميزان اعمال

قران كريم پيغمبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) را اسوه و الگوي مسلمانان در زندگي معرفي فرموده است. {لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيراً}.[16]

و پيغمبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) تمسك به اهل بيت عصمت و طهارت(علیهم السلام) را در كنار قرآن.[17] سفارش فرموده كه ملازمت اين دو مصونيت از لغزش در زندگي را به همراه خواهد داشت.

در برخي از زيارات مطلقه[18] امير المومنين(علیه السلام) عبارت گويايي بكار رفته كه ميزان اعمال است.

«... السلام علي ميزان الاعمال و مقلب الاحوال و سيف ذي الجلال و سافي السلسبيل الزلال...»[19]

اين عبارت ميزان الاعمال از جنبه اخلاقي و ترتيبي، بسيار كار گشا است كه انسان بر مدار حق از نظر عملي تمام تلاش خود را به كار بگيرد تا عملا شبيه ولي الهي و حجت بر حق انجام وظيفه كند الگوي عملي او كسي باشد كه تمام گفتار و رفتار و كردار او مطابق واقع است. هر چند جامه عمل پوشاندن به اين مسئله بسيار سخت است ولي انسان در حد توان دنبال امام بر حق راه مي‌پويد و پا جاي پاي او مي‌گذارد و دنبال ولي الهي نردبان زندگي و مراتب آن را يكي پس از ديگري طي مي‌كند. مسلمان واقعي چون تفاوتي بين حضرات معصومين(علیهم السلام) نمي‌بيند رفتار و كردار و گفتار و حركات و خلقيات تك تك اهل بيت عصمت: را اسوه عمل خود قرار مي‌دهد و ريشه مي‌يابد.

ه ‍) نجات انسان در ملازمت و همراهي با امام عصر(علیه السلام)

امروز اگر كسي بخواهد در اقيانوس متلاطم زندگي نجات بيابد. بايد به قدر توان همراه حجت الهي و امام عصر(علیه السلام) باشد چرا كه هم قبول ملازمت امام عصر مشروط به قبول پيروي از قرآن و پيغمبر و سيره معصومين(علیهم السلام) قبلي است و هم انكار و رد امام عصر(علیه السلام) به منزله انكار و رد حضرات معصومين قبلی است.

امام صادق(علیه السلام) فرمود:« من انكر واحدا من الاحياء فقد انكر الاموات».[20]

هر كس يكي از حجت‌هاي زنده را انكار كند به تحقيق همه گذشتگان را انكاركرده است.

در زيارت جامعه مي‌خوانيم «فالراغب عنكم مارق و اللازم لكم لاحق و المقصر في حقكم زاهق».[21]

هركه از شما روي گردان باشد خارج است و هر كس همراه و ملازم شما باشد به سر منزل مقصود ملحق مي‌شود و هر كس در حق شما مقصر باشد هلاك مي‌شود.

و نيز در جاي ديگر زيارت جامعه مي‌خوانيم«... و فازالفائزون بولايتكم، بكم يسلك الي الرضوان و علي من جحد ولايتكم غضب الرحمن..

«رستگاران بوسيلة ولايت شما به فوز رسيدند، راهيابي به رضوان الهي بوسيله شما است و غضب الهي نصيب كساني است كه منكر ولايت شما باشند...»

و)‌ معرفت ولايت، روح همه اعمال صالحه

«... و فاتحة ذلك كله (نماز و زكات و روزه و حج) معرفتنا و خاتمته معرفتنا».[22]

آغاز آن‌ها( نماز و زكات و روزه و حج) معرفت ما است و پايان آن‌ها هم معرفت ما است.

پس آغاز و انجام هر عمل خيري معرفت امامت و ولايت است. ظاهر و باطن و روح نماز و زكات و روزه و حج، ولايت اهل عصمت و طهارت(علیهم السلام) است.

و هر عملي كه اين روح درآن نباشد، لاشه‌اي بيش نخواهد بود. آري ولايت در همه اعمال و رفتار و كردار پسنديده حضور و ظهور دارد همچنانكه در زوال و بقاء تمام ممكنات موثرند «فلله الحجة البالغة» آري حجت بالغه از آن خداست. شناخت و دلدادگي به امام و حجت الهي ملاك ايمان و كفر است و هيچ كس در اين وادي معذور نيست.

«نحن الذين فرض الله طاعتنا لا يسع الناس الا معرفتنا و لا يعذر الناس بجهالتنا من عرفنا كان مومناً و من انكرنا كان كافراً ومن لم يعرفنا و لم ينكرنا كان ضالاً...»[23] «اطاعت ما اهل بيت فريضه الهي است مردم چاره‌اي جز معرفت ما ندارند و در صورت جهل به ولايت ما معذور نخواهند بود هر كس ما را بشناسد مومن است و اگر انكار كند كافر خواهد بود و هر كس نه عارف و نه منكر باشد گمراه خواهد بود».

ز)‌ امامت و مهدويت سبب غفران الهي و شفاعت روز جزا

در بخش پاياني زيارت جامعه كبيره چنين مي‌خوانيم: «... يا ولي الله ان بيني و بين الله ذنوباً‌ لايأتي عليها الارضاكم فبحق من ائتمنكم علي سره و استرعاكم امر خلقه و قرن طاعتكم بطاعته لما استوهبتم ذنوبي و كنتم شفعائي...».[24]

«اي ولي خداوند براستي كه بين من و خدا گناهاني فاصله شده كه راه علاجي جز رضايت شما ندارد پس به حق آنكه شما را امين سرّ خود قرار داده و شما را سر پرست امر خلقش قرار داده و اطاعت شما را قرين طاعت خود قرار داده از شما مي‌خواهم كه گناهانم را به من برگردانيد و پس دهيد و شفيع‌هاي من باشيد...».

امروز اين رضايت و شفاعت بدون توجه و نظر امام زمان(علیه السلام) ميسر نيست و راه اصلاح گذشته و لغزش‌هاي قبلي توبه به درگاه الهي و استمداد از وسائط فيض الهي و پناهنده شده به شفيعان حقيقي است كه مصداق كامل آن امروز حضرت حجت و امام عصر(علیه السلام) است.

 جنبه سياسي اجتماعي

الف)‌ مهدويت لنگرگاه مسائل اجتماعي فراواني است ، لكن يكي از برجسته ترين آن‌ها اين است كه پشتوانه اصلي ولايت فقيه كه محور انقلاب اسلامي و نظام جمهوري اسلامي است مي‌باشد.

حتي در قانون اساسي جمهوري اسلامي، محوري ترين اصل همان نظام ولائي در زمان غيبت امام عصر(علیه السلام) است كه تكيه به امامت امام عصر(علیه السلام) دارد و ولي فقيه، بعنوان نائب عام امام زمان(علیه السلام) ايفاي نقش مي‌كند.

و شياطين جن و انس كه با نظام اسلامي مشكل دارند گاهي شبهاتي در ولايت فقيه مي‌كنند و گاهي اساس نظام و پشتوانه ولايت فقيه يعني وجود مقدس حضرت(علیه السلام) را نشانه مي‌گيرند لذا براي استحكام نظام و خنثي كردن شبهات و شيطنت‌هاي متوجه نظام و انقلاب اسلامي نيز، ضرورت دارد مباحث مربوط به امام عصر(علیه السلام) به درستي و با دقت و تحقيق مورد بررسي و كنكاش جدي قرار‌گيرد تا ميهن از نفوذ بدخواهان در امان بماند.

ب)‌ بسوي عدالت محوري (نه ظالم و نه مظلوم)

اگر بخواهيم در جامعه بسوي عدالت و اعتدال در جنبه‌هاي مختلف از جمله جهات سياسي و اجتماعي و اقتصادي بدون افراط و تفريط پيش برويم بايد بسوي جامعه واقعي عدالت محور امام مهدي(علیه السلام) حركت كنيم و آن جامعه موعود جهاني را همت نظر خود قرار داده پلي از وضع موجود به آن وضع مطلوب بسازيم و بطور عاقلانه و با اعتدال به سوي آن و عده گاه الهي حركت كنيم بطوريكه در عمل و كنش و و اكنش سياسي و اجتماعي خود نه زير بار ظلم برويم و نه بگذاريم از خود ما ظلمي سر بزند{ لاَ تَظْلِمُونَ وَلاَ تُظْلَمُونَ }.[25]

اگر بتوانيم در زندگي اجتماعي و سياسي امروز ظالم و مظلوم نباشيم يعني يك گام بسيار بلندي بسوي مصلح كل و جامعه صالح او نزديك شويم اين گونه است كه عملا در جهت اصلاح خود و ديگران. براي هر چه نزديكتر شدن از حيث ايمان و عمل اعم از فردي و اجتماعي و سياسي به آن وعده گاه منتظران نزديك مي‌شويم.

و اين يعني اصلاح همزمان مداوم در خود و اجتماع كه نياز ضروري جامعه امروز و فرداي ما است.

همه اين‌ها و غير اين‌ها از بركات زنده بودن مباحث مهدويت بصورت صحيح و محققانه است.

ج) دفاع از سرمايه امامت و مهدويت

اگر ما نتوانيم مباحث مهدوي را بصورت صحيح و تحقيقي در اختيار جامعه امروز قرار دهيم دشمن نسخه بدل ‌هاي فراواني در طول تاريخ داشته و دارد.

بدل سازي‌هاي فراواني همواره صورت مي‌گيرد كه اگر دير بجنبيم ذهن جامعه جهاني و حتي بخش كم اطلاع جامعه خودي را هم تخريب خواهد كرد آن وقت ديگر اصلاح آن كجي‌ها و انحراف‌ها به آساني صورت نخواهد گرفت و متأسفانه هر انحرافي هم گروهي را از جامعه مهدوي جدا كرده نصيب شياطين نموده از دوستان جامعه مهدوي دشمن مي‌سازد و اسباب تفرقه در صفوف منتظران و جامعه انتظار ايجاد مي‌كند.

پس بايد علاج واقعه قبل از وقوع نمود. كه اگر ما بخوابيم دشمن بيدار است و انتظار دوستي از دشمن عاقلانه نيست.

د)‌ مهدويت سرچشمه اميد و شور بركت و دشمن نااميدي

اگر امروز جامعه جواني داريم ونيازمند شور و شوق و تحرك اجتماعي، مي‌توان با تدابيري جوانان حيران را به اتوبان ولايت مهدويت راهنمايي نمود. تا هم شور جواني آن‌ها هدر نرود و جامعه مهدوي شور بيشتري در سايه تلاش معتدلانه و صادقانه در سايه وصي امام مهدي بگيرد.

و جامعه قديم بسوي روز موعود نزديكتر مي‌شود. و اگر اين كار صورت نگيرد ممكن است اميدها و نشاط‌هاي كاذب روزي رنگ ببازد و جامعه با نشاط به جامعه خشك و سرد گرفتار انواع بزه‌هاي اجتماعي از قبيل مواد مخدر فساد و فحشاء و جهالت گردد. كه چنين مباد.

ه‍) مهدويت، آينده و علائم ظهور موعود(علیه السلام)

از جمله زمينه‌هايي كه تحقيق و بررسي مناسب خود را مي‌طلبد بحث علائم ظهور است. اگر تحقيق خوب و مناسب صورت نگيرد علائم معتبر و غير معتبر مستند وبي سند در هم خواهد ريخت كه مشكلات فرواني را ببار مي‌آورد حتي براي روز موعود هم ممكن است مشكل ساز باشد بايسته است كه علائم معتبرو مستند بازشناسي شده و در اختيار جامعه منتظر واقعي قرار گيرد تا جامعه در باب علائم ابهام و آوارگي و حيرت نداشته باشد. و هر توهم و حادثه‌اي علامت پنداشته نشود. يعني به افراط وتفريط در اين زمينه پايان داده شود و با رعايت خط اعتدال در باب واقعيات علائم معتبر سد راه راهزنان خوش خط و خال شده و دروغگويان و مدعيان دروغين افشا شوند.

و)‌ مهدويت آينده و شرائط ظهور موعود(علیه السلام)

«يخرج الناس من المشرق و يوطئون للمهدي سلطانه».

از جمله تفاوت‌هاي اجمالي بين شرايط و علائم ظهور اين است كه شرائط ظهور جنبه‌هاي تحصيلي است و علائم ظهور حصولي است. و از جمله شرائط ظهور ياران وفادار صالح براي قيام جهاني و زمينه مساعد اجتماعي براي تحمل اين قيام فراگير جهاني است بنابراين براي تحقق ظهور صف‌هاي مختلف ياران يعني 313 نفر كه سنگر داران صف اول و منتظران واقعي و صف‌هاي چندين هزار نفري در پشت صف اول مبارزان و نيز اقبال و انتظار عملي انبوه مرد و زن جامعه از لوازم و شرائط قطعي مي‌باشد. و اين وظيفه افراد و جامعه است كه اين مهم صورت گيرد تا جامعه از خورشيد ظهور بهره مند شود. اگر كوتاهي در اين باب صورت گيرد صدمات جبران ناپذيري براي جامعه خواهد داشت كه تا مدت‌ها و بلكه قرن‌ها جامعه جهاني بايد در محروميت بسر برد.

مهدويت انرژي نهفته و برگ برنده اسلام اگر چشم گوشمان را باز كنيم و دوباره به سرمايه بي‌بديل فرهنگ اسلام قرآن و عترت بويژه مسئله مهدويت نظري بيندازيم مي‌بينيم نيرو و انرژي نهفته تمام نشدني در بحث مهدويت از جنبه‌هاي مختلف ذخيره شده كه هم به درد تربيت افراد جامعه مي‌خورد و هم توان اميد بخشي به پيكر جامعه براي حركت و پيشرفت در زمينه‌هاي مختلف فردي و اجتماعي و سالم سازي اجتماعي در سايه مهر مهدوي و تربيت ولايي را داردكه تا بحال نوعاً مورد غفلت قرار داشته است.

و سخن آخر اينكه مهدويت و نظام مهدوي موعود در زمينه بحث از آينده انسان و جهان و تاريخ بشريت برگ برنده اسلام و جهان تشيع است و همه بدل نوشته‌هاي سرنوشت بشر پوسيده شده ولي اين نسخه كه نسخه اصل است هر روز با طراوت‌تر مي‌نمايد.

خاتمه : وظيفه زمان غيبت حضرت(علیه السلام)

شيخ عباس قمي در بخش ملحقات مفاتيح دعاي بسيار ارزشمندي را از جمال الاسبوع سيد بن طاووس نقل كرده كه اين دعا بوسيله سفير اول زمان غيبت صغري عثمان بن سعيد بدست محمد بن همام كه از بزرگان علماي شيعه در زمان غيبت صغري و كبري بوده رسيده تا در زمان غيبت بخوانند. دعاي بسيار شريف و مفصلي است كه طليعه آن را اينجا مي‌آوريم: «اللهم عرفني نفسك فانك لم تعرفني نفسك لم اعرف رسولك اللهم عرفني رسولك فانك ان لم تعرفني رسولك لم اعرف حجتك اللهم عرفني حجتك فانك ان لم تعرفني حجتك ضللت عن ديني».

«اللهم لا تمتني ميتة جاهلية و لا تزغ قلبي بعد اذ هديتني...».[26]

در اين دعاي شريف معرفت خداوند و پيغمبر و امام عصر به هم گره زده شده است. و عدم شناخت امام عصر برابر گمراهي از دين تلقي شده است. و معرفت خدا و نبي مكرم و امام عصر(علیه السلام) از خدا طلب مي‌شود.

دراين دعاي شريف، اصول دين از توحيد تا معاد كه از ره آورد نبوت است جمع شده است.

يعني در زمان غيبت بيش از هر چيز حفاظت از مرزهاي عقيدتي در زمينه توحيد و نبوت و امامت كه لازمه اين‌ها عدل و معاد هم هست بسيار ضروري است. و در اين دعا بيش از هر چيز به امر امامت و عدم انحراف از آن پرداخته شده است.

بسيار روشن است كه صرف خواندن اين دعا در زمان غيبت مشكل آنچناني را حل نمي‌كند بلكه توجه به معارف نهفته در دعا و محور قرار گرفتن آن‌ها در زندگي فردي و اجتماعي در زمان غيبت ايجاد مصونيت عقيدتي براي فرد و جامعه مي‌كنند.

نتیجه:

بنابر مباحث مطرح شده، افراد بشر در زندگي دنيا براي رسيدن به مقصد در راهي كه نمي‌شناسند دنبال راهنما مي‌روند تا به سر منزل مقصود برسند. اين مطلب را همه، بالوجدان لازم و ضروري مي‌دانند. بنابراین، امامت در تشيع از مقوله اعتقادات و اصول دين است و حلقه اخير اين سلسله پر خير و بركت، شمس وجود مهدي(علیه السلام) است. مگر مي‌شود كسي مسلمان پيرو قرآن و عترت باشد ولي بيگانه از مهدي و مهدويت نفس بكشد، همچنانكه در مسير امامت و ولايت بودن از مقوله اعتقاد و ايمان و در    صراط مستقيم قرار گرفتن است خروج از جاده امامت و ولايت حجت الهي در هر عصري مساوي با گرفتاري‌های عقيدتي و فساد ايمان و بيهوده بودن تلاش‌هاي ديگر و در يك كلام، زندگي جهالت آميز خواهد بود. بنا براین، در زمان غيبت بيش از هر چيز حفاظت از مرزهاي عقيدتي در زمينه توحيد و نبوت و امامت كه لازمه اين‌ها عدل و معاد هم هست بسيار ضروري است.

پی‌نوشت‌ها:

[1]. مفاتيح، دعاي عديله.

[2]. همان، زيارت جامعه كبيره.

[3]. اصول كافي، ج1، ص 184، ح10.

[4]. اصول كافي، ج1، ص 186، ح6 و 7.

[5]. همان.

[6]. مائده، آيه 3.

[7]. اصول كاافي، ج1، ص 180، ح1، (باب معرفه الامام).

[8].عيون، باب 37، ح4، ب 38 ح1، كه اينجاولايت، حصن الهي معرفي شده است).

[9]. مائده/67.

[10]. كمال الدين باب 24، ح3.

[11]. كمال الدين باب 38، ح9، نيز قريب اين مضمون از بحار (ج5، ص 13 و ؟؟؟ مسلم ج6. ص 21و... نقل شده است).

[12]. مفاتيح، ملحقات، دعاي زمان غيبت، «اللهم عرفني نفسك...».

[13]. اصول كافي، ج1، ص 144.

[14]. كافي ج1، ص 184، ح8.

[15]. اصول كافي، ج1، ص 219.

[16]. احزاب/ 23.

[17]. حديث الثقلين.

[18]. يعني اين زيارت را براي تك تك امامان مي شوند خواند.

[19]. مفاتيح، زيارت اول و چهاروم مطلقه اميرالمومنين:

[20]. كمال الدين، باب 39، ح2 و 1.

[21]. زيارت جامعه كبيره.

[22]. بحار، ج27، ص 202. ح71.

[23]. اصول كافي، ج1، ص 187، ح11.

[24]. مفاتيح، زيارت جامعه كبيره.

[25]. بقره، 278.

[26]. مفاتيح، بخش ملحقات، دعاي در زمان غيبت. و نيز كافي ج1، ص 337، ح5.