مقدمه:
يکي از آسيبهای جدی در عرصه مهدویت تعيين وقت براي ظهور است؛ اگر چه گسترش شور و شوق عمومي براي ظهور حضرت حجت (عليه السلام) پديدهي مبارکي است؛ اما اگر اين پديده به تعيين زمان براي ظهور و اميدوار ساختن مردم به ظهور ايشان در زماني معين منجر گردد، جاي تأمل بسيار دارد زيرا بر اساس برخي روايات نقل شده از ائمه(عليهم السلام) هيچ کس جز خداي تبارک و تعالي از زمان ظهور آگاهي ندارد و از اين رو، تعيين وقت براي ظهور (توقيت) جايز نيست و حکمت الهي بر اين است که وقت ظهور آن حضرت بر بندگان مخفي بماند، لذا احدي نميتواند زماني براي ظهور تعيين کند. متن حاضر به این موضوع پرداخته است.
روایات در زمینه تعیین وقت ظهور
فضيل بن يسار از امام باقر (عليه السلام) پرسيد:
«هَل لِهذا الامر وقتٌ؟ فقال: کَذَبَ الوقّاتون، کَذَبَ الوقّاتون، کَذَبَ الوقّاتون»؛[1] «آيا براي اين امر وقتي معين است؟ آن حضرت سه مرتبه فرمودند: آنان که وقتي براي آن تعيين ميکنند، دروغ ميگويند».
همچنين در روايتي ديگر امام باقر (عليه السلام) خطاب به محمّد بن مسلم فرمودهاند:
«يا محمّد، مَن أخبَرَکَ عنّا تَوقيتاً فَلا تَهابنَّ أن تُکَـذِّبـُه، فإنّا لانُوقِّـتُ لِأحدٍ وقتاً»؛[2] «اي محمّد، هر کس براي تو خبري از ما دربارهي تعيين وقت ظهور نقل کرد در تکذيب او درنگ نکن؛ زيرا ما (اهلبيت) براي هيچ کس وقت (ظهور) را تعيين نکردهايم».
و نيز در توقيعي که از ناحيهي مقدسه صاحبالزمان (عليه السلام) در پاسخ به پرسشهاي اسحاق بن يعقوب صادر شده، چنين ميخوانيم:
«و أمّا ظهورُ الفرج فإنّـه إلی الله، تعالی ذِکرُهُ، وَ کَذَبَ الوقّاتون»؛[3] «و اما آشکار شدن فرج، به ارادهي خداوند است و آنان که (براي ظهور) وقت تعيين ميکنند دروغ ميگويند».
با اين حال بعضي آگاهانه يا ناآگاهانه براي ظهور وقت تعيين ميکنند که کمترين اثر آن احساس يأس و نااميدي براي کساني است که اين وعدههاي دروغين را باور کردهاند ولي خلاف آن را ديدهاند.
بنابراين منتظران واقعي بايد خود را از دام شيّادان و نيز نادانان حفظ کنند و دربارهي زمان ظهور تنها منتظر ارادهي پروردگار باشند. رسول خدا (صلياللهعليهوآلهوسلم) نيز در مورد زمان ظهور که همانند قيامت، ناگهاني و غيرمنتظره است، فرمودهاند:
«مَثلُهُ مَثَلُ السّاعَةِ الّتي لايُجَلِّيهَا لِوَقتِها إلّا هُوَ ثَقُلَت فِي السَّمَاوَاتِ وَ الأَرضِ لايَأتِيکُم إِلّا بَغتَةً»؛[4] «ظهور او (قائم (عليه السلام)) مانند قيامت است. تنها خداوند است که چون زمانش فرا رسد، آشکارش ميسازد. فرا رسيدن آن بر آسمانيان و زمينيان پوشيده است و جز به ناگهان بر شما نيايد».
اين دسته از روايات از يک سو هشداري است به شيعيان که در هر لحظه آمادهي ظهور حجّت حق باشند و از سويي ديگر تذکري به همهي کساني است که در پي تعيين وقت براي ظهورند.
انواع تعیین وقت
تعیین تاریخ ظهور امام زمان به چند صورت، متصور است؛ که برخی از آنها صحیح و برخی نا صحیح است. در ادامه به بررسی این دیدگاه ها خواهیم پرداخت
- اینکه تاریخ و وقت ظهور امام موعود را بهطور دقیق و تفصیلی معین کنیم که در فلان سال، فلان ماه و فلان روز خواهد بود؛ این احتمال باطل است؛ زیرا در هیچروایتی به آن اشاره نشده است و علاوه بر آن در برخی از احادیث تعیینکننده وقت ظهور مورد لعن، قرار گرفته است.
- اینکه موعد ظهور به صورت نامعین و اجمالی تعیین گردد؛ مثلاً گفته شود، هرگاه خداوند اراده کند، آن امام ظهور خواهد کرد؛ این احتمال بهطور حتم اشکالی نداشته و صحیح است.
- اینکه از طریق قواعد حساب و جفر، بهطور اجمال یا تفصیل به زمان ظهور حضرت علم پیدا کرده و از آن خبر دهیم؛ این احتمال گرچه در برخی روایات به آن اشاره شده[5] ولی از سند معتبری برخوردار نیستند، خصوصاً آنکه تاریخ ظهور، ممکن است، مورد بدا واقع شود.
- اینکه مطابق برخی از روایات بهطور کلی و اجمال به ظهور آن حضرت اشاره گردد:
طبرسی رحمهالله از امام صادق (علیهالسلام) نقل کرده که فرمود:
«لا یخرج القائم اِلّا فی وتر من السنین، سنة إحدی أو ثلاث أو خمس أو سبع أو تسع»؛ قائم در سال وتر [فرد] ظهور خواهد کرد، سال یک یا سه یا پنج یا هفت یا نه.[6]
و همو فرموده است:
«ینادی اسم القائم فی لیلة ثلاثوعشرین من شهر رمضان و یقوم فی عاشوراء، و هو الذی قتل فیه الحسین بن علی علیهالسلام...»؛ به اسم قائم در شب بیستوسوم ماه رمضان ندا داده خواهد شد و در روز عاشورا قیام خواهد کرد و آن روزی است که حسینبنعلی در آن روز به شهادت رسید.[7]و [8]
نتیجه:
از آسیبهای بحث مهدویت این است که، بعضي آگاهانه يا ناآگاهانه براي ظهور وقت تعيين ميکنند که کمترين اثر آن احساس يأس و نااميدي براي کساني است که اين وعدههاي دروغين را باور کردهاند ولي خلاف آن را ديدهاند. بنابراين منتظران واقعي بايد خود را از دام شيّادان و نيز نادانان حفظ کنند و دربارهي زمان ظهور تنها منتظر ارادهي پروردگار باشند.
پینوشتها:
[1]. شيخ طوسی، غيبت، ص 425 .
[2]. نعمانی، غيبت، ص 289 .
[3]. شيخ صدوق، کمال الدين و تمام انعمة، ج 2، ص 483 .
[4]. همان، ج 2، ص 373 .
[5]. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج52، ص106، ح13.
[6]. اعلامالوری، طبرسی، ج2، ص286؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج52، ص291، ح36.
[7]. همان.
[8].انتشار یافته در سایت؛ https://rasekhoon.net